Vera Glagoleva شکننده ، لمس کننده ، فوق العاده جذاب شخصیت واقعی رویاهای بسیاری از مردان است. زندگی یک بازیگر و کارگردان با استعداد روشن و پر حادثه بود ، او را دوست داشت و دوست داشت. ازدواج اول به طلاق ختم شد ، اما دو دختر زیبا به جا گذاشت ، ازدواج دوم خوشبخت تر بود.
شوهر اول: رودیون ناهاپتوف
رودیون ناخاپاتوف در سال 1944 متولد شد ، او 12 سال از Glagoleva بزرگتر است. این خانواده بین المللی بودند: رافائل ، پدر رودیون ، ریشه ارمنی داشت ، مادرش اوکراینی بود. کودکی پسر دشوار بود ، به دلیل بیماری مادرش ، مجبور شد مدتی را در یک پرورشگاه بگذراند.
پس از فارغ التحصیلی از مدرسه ، رودیون وارد بخش بازیگری VGIK شد ، و بعداً در بخش کارگردانی یاد نگرفت. این کارگردان در صحنه فیلمبرداری فیلم تا پایان دنیا با ورا گلاگولوا ملاقات کرد. این رمان درخشان و زیبا بود ، در همان سال 1976 جوانان ازدواج کردند.
دو دختر در این ازدواج متولد شدند: آنی و ماریا. دخترانی که در یک خانواده خلاق به دنیا آمدند به عنوان شخصیت های خارق العاده ای بزرگ شدند. بعداً ، آنا بالرین شد و وارد گروه تئاتر بولشوی شد. ماریا یک تخصص پیش پا افتاده تر را ترجیح داد و گرافیک رایانه ای را به کار گرفت. مدتی با همسرش در ایالات متحده زندگی کرد و سپس به روسیه بازگشت. خواهران بسیار دوستانه ای هستند ، آنها روابط کاملاً گرمی با پدرشان برقرار کرده اند ، خصوصاً اینکه مادر هرگز در برقراری ارتباط آنها تداخل نمی کند.
با وجود عقده ظاهری ، رابطه بین ورا و رودیون هرگز روان نبود. در زندگی همسران همه چیز وجود داشت: حسادت متقابل ، سرزنش ، دعوا بر سر برنامه کاری ، پول ، تربیت فرزندان. با این حال ، هر دو دوست نداشتند با مطبوعات صریح صحبت کنند ، طلاق برای همکاران و دوستان کاملاً تعجب آور بود. هیچ رسوایی رخ نداد ، اما ورا دوست نداشت که دوران سخت فراق با پدر فرزندانش را به یاد بیاورد.
در سال 1991 ، ناخاپاتوف به ایالات متحده مهاجرت کرد ، پس از مدتی دوباره ازدواج کرد. همسر این بازیگر و کارگردان ناتالیا شلیاپنیکف ، مدیر وی بود. در سالهای اول پس از انتقال ، رودیون در استودیوهای فیلم محلی کار کرد ، سپس او و همسرش شرکت تولید خود را افتتاح کردند.
ازدواج دوم: کریل شوبسکی
پس از طلاق ، ورا کاملاً وارد کار شد و تمام اوقات فراغت خود را به دختران در حال رشد اختصاص داد. در این دوره ، یک بحران خلاق وجود داشت: بازیگر بزرگ شد ، پیشنهادهای کارگردان کمتر و کمتر شد. گلاگولوا تصمیم به تغییر اساسی گرفت و به سمت دیگر دوربین حرکت کرد و کارگردان شد. ورا به سرعت به کیفیت جدید خود عادت کرد ، او تصاویر بسیار غیر منتظره ای را ضبط کرد: قوی ، مبهم ، حتی سخت. این با نقش قبلی او به عنوان پری هوا در تضاد بود ، اما کاملا مطابق با روحیه جدید بود.
در جبهه شخصی همه چیز آرام بود. ورا که به سختی از طلاق جان سالم به در برد ، عجله ای در کارها انجام نداد و به دنبال آوردن یک مرد جدید به خانه نبود. با این حال ، او مجبور نبود طولانی مدت به تنهایی زندگی کند - در همان سال 1991 ، گلاگولوا با تاجر نیکولای شوبسکی ملاقات کرد. این دیدار سرنوشت ساز در جشنواره دوک طلایی برگزار شد. این رمان بسیار روشن و کوتاه بود - بعداً گلاگولوا اعتراف کرد که هر دو فهمیده اند که آنها فقط برای یکدیگر ساخته شده اند. حتی اختلاف سنی نیز مانع از ازدواج نشد - این بار معلوم شد که ورا بزرگتر است.
آنها عروسی را به بیرون نکشاندند و پس از 2 سال ، دختر آنها آناستازیا به دنیا آمد. این تولد در سوئیس اتفاق افتاد: نیکولای تصمیم گرفت که نمی تواند سلامتی همسر و دخترش را که مدتها در انتظار او بودند ، به خطر بیندازد. ورا در مصاحبه ای اعتراف كرد كه كاملاً از زندگی خسته كننده محافظت شده است ، این تاجر موفق شد خانه ای ایده آل برای چهار زن خود ایجاد كند.
همسر جدید مادر با استقبال گرم دختران بزرگتر گلاگولوا روبرو شد. شوبسکی صبر و حوصله کافی برای برقراری ارتباط با دختران مستقل بزرگسال را داشت. رابطه ای دوستانه و کاملاً معتمد بین آنها برقرار شد. خانواده خوشبختی که ورا همیشه آرزوی آن را داشته است به واقعیت تبدیل شده است.
این زوج در هماهنگی مطلق زندگی می کردند ، گلاگولوا به کار سخت ادامه داد و پروژه های جدیدی را برنامه ریزی کرد.تجارت شوبسکی موفقیت آمیز بود ، خانواده از نظر اقتصادی کاملاً تأمین می شدند. در سال 2017 ، عروسی مجلل آناستازیا ، که با بازیکن هاکی الکساندر اوچکین ازدواج کرد ، برگزار شد. هر دو همسر در سازماندهی و اجرای این رویداد شرکت داشتند ، اگرچه وریا در آن زمان به شدت بیمار بود. او شرایط خود را پنهان کرد ، فهمید که فکر کردن درباره درد و رنج او برای عزیزانش بسیار غیر قابل تحمل است.
پس از عروسی ، دختر Glagolev چندین ماه دیگر زندگی کرد. او در آگوست 2017 درگذشت ، و شوبسکی را به عنوان یک زن بیوه ترک کرد. کمک به دخترانش که روی دوش او افتادند ، و آنها نیز به نوبه خود حمایت والای فوق العاده ای از پدرشان - خانواده و فرزندپرورشان می کنند.