نیکولای ولوف بوکسور ، بازیگر ، سیاستمدار ، مجری تلویزیون معروف است. وی حتی قبل از محبوبیت با تنها همسرش گالینا ملاقات کرد و او را زن اصلی زندگی خود می داند.
همسر Valuev
ایرینا والووا همسر یک بوکسور مشهور است که نه تنها به دلیل حرفه ای بودن بالا ، بلکه به لطف داده های بیرونی غیر استاندارد نیز مشهور شد. نیکولای والوئف شخصیتی درخشان و خارق العاده است ، یک غول واقعی. قد وی 213 سانتی متر است. او کار خود را با بسکتبال آغاز کرد. اما بعد از مدتی مشخص شد که رشد کمکی نمی کند بلکه فقط او را از انجام این ورزش باز می دارد. نیکولای به اندازه کافی دیر به بوکس آمد. او 20 ساله بود و مربیان شک داشتند که او یک ورزشکار حرفه ای بسازد. اما آنها اشتباه کردند و والوئف توانست عناوین زیادی را بدست آورد و به یکی از با استعدادترین بوکسورها تبدیل شود.
نیکولای وقتی متوجه شد که به بالاترین سطح رسیده است ورزش حرفه ای را ترک کرد. او تصمیم گرفت مدرسه بوکس خود را اداره کند و نسل جوان را مربیگری کند. والوئف با موفقیت در چندین فیلم بازی کرد و به طور مرتب به عنوان مجری برنامه های مختلف در صفحه های تلویزیون ظاهر شد. وی همچنین یکی از اعضای دومای دولتی است. در زندگی شخصی او همه چیز به اندازه زندگی حرفه ای او عالی شد.
گالینا دیمیترووا در سال 1998 با Valuev ملاقات کرد. او پس از ازدواج نام همسر معروف را به خود گرفت. از او اطلاعات کمی در دست است. این زن زیبا در برابر شوهرش شکننده و کوچک به نظر می رسد. در واقع ، قد او متوسط است - 163 سانتی متر. او فقط در کنار والوو بسیار کوچک به نظر می رسد. آشنایی آنها هنگام شام در یک دوست مشترک اتفاق افتاد. نیکولای اعتراف کرد که عصر آن روز توجه زیادی به گالینا نکرد. او به یاد آورد که چگونه او غذا را در بشقابش می گذارد ، بنابراین او به شوخی تلفن او را خواست. گالینا معلوم شد دختری سرراست و شجاع است. هنگامی که قهرمان آینده یک هفته بعد با او تماس گرفت و روز بعد ، همانطور که قول داده بود ، شکایت خود را از او ابراز کرد. این بر نیکولای پیروز شد. پس از مدتی ، آنها شروع به معاشرت کردند. در زمان آشنایی والوئف هنوز برای کسی شناخته نشده بود. گالینا نه به خاطر پول و عنوان عاشق او شد.
شخصیت دشوار
گالینا همیشه شخصیتی نسبتاً پیچیده داشته است. او بسیار حسود و طلبکار است. نیکولای به زیبایی از او مراقبت کرد ، گل داد ، هدایای گران قیمت ساخت. با وجود این ، دختر خودش را با حسادت رنج می برد. او می خواست در کنار والوئف طرفداری وجود نداشته باشد. و محبوبیت فرد منتخب در حال شتاب گرفتن بود.
گالینا یادآوری می کند که چگونه او آزرده شد وقتی که در یکی از مصاحبه ها گفت او زنان را خیلی دوست دارد ، اما تاکنون قلب او آزاد است. او بعداً توضیح داد که این کار توسط سرویس روابط عمومی اختراع شده است. اما دوست دختر بوکسور نمی خواست به هیچ توضیحی گوش دهد. پس از آن ، والوئف مجبور شد مدتها اعتماد به نفس خود را جلب کند.
نیکولای و گالینا چندین ماه با هم زندگی کردند و سپس او اعلام کرد که دیگر نمی خواهد چنین رابطه ای را ادامه دهد. اگر Valuev نمی خواهد ازدواج کند ، پس فقط باید او را ترک کند و از همان ابتدا به دنبال سرنوشت خود باشد. بوکسور مشهور از چنین اقدامی جسورانه قدردانی کرد و پیشنهادی را ارائه داد. ابتدا ، او وقتی گالینا با هم به ماهیگیری می رفتند ، دستانش را از پدرش می پرسید. بعدا ، آنها به سادگی یک واقعیت را به دختر ارائه دادند ، اما او مخالفت نکرد.
یک خانواده شاد
عروسی گالینا و نیکولای بسیار سرگرم کننده رقم خورد. اما در آن زمان خانواده از نظر اقتصادی روزهای سختی را پشت سر می گذاشتند. در سال 2002 ، اولین گریشا آنها متولد شد. نیکولای تقریباً کاری نداشت و وقت زیادی را با همسر و پسرش سپری می کرد و در همه کارها به همسرش کمک می کرد. از نظر اخلاقی کار دشواری بود ، اما همسر جوان همیشه تشویق می کرد و تسلیم نمی شد.
قبل از ازدواج ، گالینا درآمد خوبی کسب کرد ، اما بعد از آن به خاطر کودک کار خود را رها کرد. در یک مصاحبه ، بوکسور گفت که عاشق همسرش به دلیل مستقیم و طبیعی بودن او و همچنین به دلیل این واقعیت است که او آماده است همه چیز را برای خوشبختی خانواده فدا کند.او به نیکولای اعتقاد داشت و همیشه یک عقب قابل اعتماد برای او بود.
در سال 2007 ، گالینا و نیکولای صاحب یک دختر به نام ایرینا شدند. Valuev اعتراف می کند که مدتها آرزوی داشتن یک دختر را داشته است. او با محبت بسیار رفتار می کند.
در سال 2012 ، پسر آنها سرگئی متولد شد. والوئف همیشه می خواست پدری داشته باشد که دارای فرزندان زیادی باشد و آرزوی او محقق شد. هر سه کودک برای آنها مطلوب و دوست داشتنی شدند.
گالینا از شوهر ، پسران و دخترش مراقبت می کند. او تمام وقت خود را به خانه اختصاص می دهد و به هیچ وجه از فرصت های از دست رفته برای ایجاد حرفه خود پشیمان نیست. همسر Valuev اعتراف می کند که هرگز فکر نکرده که نیکولای می تواند چقدر شوهر و پدر خوبی کند. او فقط در رینگ بی رحم و قدرتمند است. در زندگی خانوادگی ، او معلوم شد که فردی غیر عادی ملایم و دلسوز است. بسیاری از طرفداران استعداد ورزشی او تعجب می کنند که نیکولای یک آشپز عالی نیز است. بعضی از غذاهای Valuevs فقط توسط رئیس خانواده تهیه می شود.
نیکولای پسر بزرگش گریشا را برای ماهیگیری و شکار با خود می برد. این دختر قبلاً توانسته با پدرش در این فیلم بازی کند. سرگئی کوچک هنوز بیشتر وقت خود را با مادرش می گذراند. آنها با هم خوشبخت هستند ، اما برای نمایش زندگی نمی کنند ، زیرا شادی شایسته سکوت را دوست دارد.