چگونه جون اسنو درگذشت

فهرست مطالب:

چگونه جون اسنو درگذشت
چگونه جون اسنو درگذشت
Anonim

جون اسنو شخصیتی خیالی است که توسط جورج مارتین ، نویسنده داستان های علمی تخیلی اختراع شده و به یکی از چهره های اصلی رمان هایش و مجموعه تلویزیونی بازی تاج و تخت تبدیل شده است. مدت هاست که حتی افرادی که از این پروژه دور هستند این واقعیت را می دانند که در یکی از قسمت ها ، جان می میرد. چگونه این اتفاق افتاد و آیا قهرمان به طور کامل درگذشت؟

چگونه جون اسنو درگذشت
چگونه جون اسنو درگذشت

جون اسنو کیست

با توجه به طرح پروژه کتاب و تلویزیون ، جون اسنو یک پسر حرامزاده یا نامشروع ند استارک ، پادشاه قسمت شمالی ایالت وستروس است. پس از رسیدن به بزرگسالی ، مرد جوان تصمیم گرفت قلعه خانوادگی وینترفل را ترک کند ، جایی که با او خیلی خونسرد رفتار می کردند و به شب نگهبان پیوست - برادری که مرزهای شمالی ایالت را محافظت می کند ، دیوار یخی خدمات در دیده بان برای زندگی انجام می شود و با خطرات زیادی همراه است: وحشیان بی رحم یا وحشی ها پشت دیوار زندگی می کنند ، و همچنین موجودات خارق العاده مختلفی که به دنبال نفوذ به وستروس هستند.

تصویر
تصویر

علی رغم همه سختی های سرویس ، جان موفق شد از یک سفر دشوار به دیوار جان سالم به در ببرد و با گروه کوچکی از وحشی ها از آنجا برگردد و آنها را متقاعد کرد "کلبه جنگ را دفن کند" و به وستروس پناهنده شود. آنها با هم موفق شدند جلوی هجوم باقی مانده وحشیانی را بگیرند که از محل قلعه دیده بان شب مطلع شده و به آن حمله کردند. این نبرد منجر به تلفات بیشماری از هر دو طرف ، از جمله مرگ دوست دختر جان ، یگریت شد.

اسنو به عنوان یک قهرمان شناخته می شود و به عنوان یک رقیب برای پست لرد فرمانده جدید اخوان ، که کمی قبل از آن درگذشت ، اعلام می شود. رأی گیری آغاز می شود. رقیب جان Janos Slynt ، یکی از فرماندهان نگهبان بود. باستارد او را با اختلاف اندکی شکست می دهد و 998 ام لرد فرمانده ناظر شب می شود.

مرگ و سرنوشت بیشتر

طرفداران جون اسنو و خودش پیروزی را جشن می گیرند ، در حالی که یانوس اسلینت و چند تفنگدار دریایی به وضوح ناامید شده اند و با بغض نظم عمومی را می بینند فرمانده ارباب اعلام شده از وحشی های باقی مانده در قلعه دعوت می کند تا به دیده بان شب بپیوندند و بدین ترتیب صفوف نازک شده خود را دوباره پر کند. در همین زمان ، اخبار تسخیر شمال توسط خانواده بولتون (طایفه خانوادگی) توسط جان پیشی گرفته و متحدانی که سعی در آزادی وی داشتند شکست می خورند.

جان شورایی را جمع می کند و در آنجا به نگهبانان پیشنهاد می کند که با او به وینترفل بروند و سرزمین های شمالی را بازپس بگیرند. فقط چند نفر از او حمایت کردند. پس از جلسه ، اسنو از یک یافته غیرمنتظره مطلع شد و از او خواست که به حیاط قلعه برود. در آنجا او گروهی از نگهبانان را کشف می کند که اطراف یک شی خاص شلوغ شده اند. به نظر می رسد یک صلیب با نوشته "خائن" است. بلافاصله پس از آن ، برادران به فرمانده حمله می کنند و به نوبت او را با کلمات "برای گشت!" خنجر می زنند. جان بر اثر جراحات وارده می میرد.

با این حال ، قهرمان برای مدت طولانی مرده باقی نماند. خوشبختانه کشیش آتش و جادوگر ملیساندره در حال عبور از قلعه بودند. دوستان و همکاران جان از او خواستند تا برای احیای ارباب فرمانده از جادو استفاده کند. پس از چندین بار تلاش ، او موفق شد و اسنو زنده شد. اول از همه ، او همه کسانی را که ضربات مهلکی به او وارد کرده بودند اعدام کرد. جان سپس اظهار داشت که از زمان فوت وی ، بدهی مادام العمر وی به «دیده بان شب» پرداخت شده است. او همراه با نیروهای وفادار به وینترفل پیشروی کرد و در آنجا با رمسی بولتون و ارتشش جنگید.

جان با سختی زیادی پیروز شد و توانست قلعه وینترفل و کل شمال را به ستارگان برگرداند. نمایندگان تمام خانه های بزرگ این قسمت از وستروس مجلسی تشکیل دادند كه در آن تصمیم گرفتند جون اسنو را پادشاه شمال اعلام كنند. از این لحظه ، ماجرای آماده سازی حاکم اعلام شده شروع به جنگ با ارتش مردگان می کند ، به رهبری سفید واکرها. ارواح شیطانی از سرزمین های دور پشت دیواره یخ به وستروس نزدیک می شوند و هر لحظه می توانند حمله کنند.تنها امید پیروزی اتحاد مشکوک با یک مهاجم خارجی به نام دنریس تارگرین است که با سپاهی عظیم وارد وستروس شده و می خواهد قدرت را بر کل ایالت بدست آورد.

توصیه شده: