ایگور لیوانوف بازیگر زن برای سومین بار ازدواج کرد. درست است ، چنین ناسازگاری هیچ ارتباطی با عاشق شدن ندارد. همسر اول لیوانوف به طرز غم انگیزی درگذشت و دومی مرد جوانتر و آینده دارتری را به جای او برگزید. ازدواج سوم طولانی ترین و خوشبخت ترین ازدواج او بود - آنها بیش از 15 سال با همسرش اولگا مشترک بوده اند. او به شوهرش دو پسر داد و کوچکترین پسر وقتی لیوانوف 63 ساله بود به دنیا آمد. اختلاف در سن 25 سالگی به هیچ وجه آزار دهنده زن و شوهر نیست. علاوه بر این ، آنها اعتراف می کنند که عملا متوجه آن نمی شوند.
ازدواج اول و دوم
اولین احساس جدی در دوران دانشجویی هنگام تحصیل در LGITMiK به لیوانف وارد شد. او عاشق دانش آموز همکار تاتیانا پیسکونوا شد. دختر او را با نشاط شخصیت ، صداقت ، خلق و خوی جذب کرد. ایگور با دیدن اینکه چه تعداد طرفدار به دنبال جلب توجه او هستند ، مدتها جرات انجام اولین قدم را نداشت. با این حال ، اطرافیان و شخص تاتیانا به زودی در مورد احساسات او حدس زدند.
در سال سوم زندگی خود ، سرانجام عاشقان به هم نزدیک شدند و خیلی زود تصمیم به ازدواج گرفتند. عروسی توسط یک زوج دانشجویی دیگر شاهد بود - میخائیل بویارسکی و لاریسا لوپیان ، که پیسکونوا با آنها دوست بود و یک آپارتمان اجاره کرد. تازه عروس ها در این آپارتمان اجاره ای مستقر شدند ، زیرا همسایه تاتیانا نیز به سراغ شوهر آینده اش رفت.
پس از فارغ التحصیلی ، این زوج به اولیانوفسک گماشته شدند ، سپس از آنها برای کار در روستوف دعوت شد. در سال 1979 ، این زوج صاحب یک دختر به نام اولگا شدند. حرفه ایگور بالا رفت ، او شروع به دعوت به سینما کرد. هواداران پر از نامه شدند و به دنبال توجه جوان خوش تیپ بودند ، اما او واقعاً برای خانواده اش ارزش قائل بود و هرگز به خودش اجازه تسلیم وسوسه را نداد.
در آگوست 1987 ، زن و دختر می خواستند به میهن کوچک تاتیانا بروند. افسوس که قطارشان به مقصد نرسید. شب هنگام هنگام پارکینگ ، یک قطار باری به او برخورد کرد که ترمزهای آن از کار افتاد. از جمله قربانیان این فاجعه ، نزدیکان لیوانوف بودند.
آشنایی وی با یکی از دانش آموزان مدرسه تئاتر ایرینا باختورا به او کمک کرد تا دوباره به زندگی برگردد. او 12 سال از بازیگر جوان تر بود ، اما اولین کسی بود که علائم توجه را به او نشان داد و حتی مرد جوانی را ترک کرد که با او رابطه طولانی مدت داشت. پس از مرگ دخترش ، لیوانوف آرزو داشت که دوباره پدر شود و عاشق جدید به گرمی از خواسته او حمایت کرد. کمی قبل از تولد پسرشان آندری ، این زوج روابط خود را قانونی کردند.
ایگور و ایرینا به مسکو نقل مکان کردند ، مشکلات روزمره را با هم پشت سر گذاشتند ، پسرشان را بزرگ کردند. ازدواج آنها کامل نبود ، اما لیوانوف سعی کرد خانواده را به خاطر کودک در کنار هم نگه دارد. هنگامی که او شروع به مشکلات جدی سلامتی کرد که ناتوانی را تهدید می کرد ، این بازیگر به طور غیر منتظره ای فهمید که همسرش با یک ستاره در حال ظهور سینما ، سرگئی بزروکوف رابطه دارد. طلاق اجتناب ناپذیر بود.
همسر سوم
این بازیگر که به سختی از همسر دوم خود جدا شده بود ، رمان های جدیدی را برنامه ریزی نکرد. اما شانس برای او تصمیم گرفت. لیوانوف به افتخار سالروز تولد خود ، تسلیم اقناع دوستان شد و به یک کلوپ شبانه رفت. در میز کنار ، متوجه دختر جوان جالبی شد و فرصت ملاقات با او را از دست نداد. مشخص شد که اولگا 25 سال از ایگور کوچکتر است و در حال گرفتن مدرک حقوق است. همدردی متقابل بلافاصله به یک عاشقانه پرشور تبدیل شد.
عاشقان از قبل با هم زندگی می کردند که دادخواست طلاق لیوانوف با همسر دومش به پایان رسید. با این حال ، با سفر جدید به اداره ثبت ، او ترس از تکرار تجربه غم انگیز عجله ای نداشت. به همین دلیل ، این بازیگر دیدار با پدر و مادر دختر محبوبش را به تعویق انداخت و او را به خانواده اش معرفی نکرد. فقط چهار سال بعد ، وقتی اولگا ، بعد از یک مشاجره دیگر ، تصمیم گرفت او را ترک کند ، ایگور به هوش آمد و با پیشنهاد یک قلب و قلب کنار آمد.
همسر جدید با پسر لیوانوف کنار آمد و در سال 2007 این زوج صاحب یک فرزند مشترک - یک پسر به نام تیموفی شدند. این خانواده در نزدیکی شهر چخوف در خانه خود مستقر شدند ، این بازیگر تصمیم گرفت برای اولین بار در زندگی خود آن را بسازد. او و همسرش یک مزرعه کوچک و یک باغ سبزی برای بچه ها راه انداختند تا غذای ارگانیک بخورند.
همسران نسبت به زندگی اجتماعی بی تفاوت هستند ، آنها ترجیح می دهند با یک میله ماهیگیری کنار آب استراحت کنند. سلیقه آنها در کتابها ، فیلمها همزمان است ، فقط حرفه بازیگری شوهر اولگا اصلا جالب نیست ، که گاهی اوقات او را آزرده خاطر می کند. لبنان در ازدواج سوم توجه ویژه ای به روابط دارد. او سعی می کند همسر روح خود را نه با گفتار و نه با عمل آزرده کند. او مطمئن است که هر گونه منفی روی زندگی خانوادگی تأثیر مخربی دارد ، بنابراین شما باید دائماً به حرف های یکدیگر گوش دهید و نتیجه گیری درستی داشته باشید.
از دست دادن جدید و شادی غیر منتظره
سال 2015 برای ایگور لیوانوف به یک باخت سخت و شادی غیرمنتظره تبدیل شد. در اواسط ماه مارس ، تحت شرایط مرموز ، پسر بزرگ این هنرمند ، آندره ، درگذشت. مرد جوان 25 ساله بود ، او مدتها به طور مستقل زندگی کرده بود. درست است که او با تغییر چندین موسسه آموزشی هنوز در جستجوی جایگاه خود در زندگی بود. در پایان ، مادرش ترتیب کار او را به عنوان مدیر ارشد تئاتر استانی مسکو داد که همسرش سرگئی بزروکوف کارگردانی می کرد. آندره به طور مرتب با پدرش ملاقات می کرد ، از طریق تلفن صحبت می کرد ، به ملاقات می آمد. لیوانوف به خصوص از اینکه پسرانش دوست بودند خوشحال شد و علی رغم اختلاف سنی زیاد ، با یکدیگر رابطه خوبی داشتند.
شرایط مرگ بزرگترین وارث این بازیگر هنوز کاملاً نامشخص است. همسر سابق وی ایرینا این حادثه را تصادفی خواند. پدر ناراحت او هنوز متقاعد شده است که مرگ آندره به نوعی با علاقه او به ساینتولوژی مرتبط است ، که او با دقت آن را پنهان کرد. این ضرر جبران ناپذیر همسران سابق - ایگور و ایرینا را آشتی داد. آنها در مراسم خاکسپاری از یکدیگر حمایت کردند و با هم تسلیت گفتند.
این از دست دادن توسط همسر سوم و پسر کوچکش کمتر از خود لیوانوف دشوار نبود. اولگا در آن زمان در انتظار فرزند دوم خود بود و بستگانش به طور جدی از سلامتی او در برابر فاجعه ای که تجربه کرده بود ترس داشتند. خوشبختانه همه چیز خوب خاتمه یافت ، در ماه اکتبر پسر دیگری متولد شد که ایلیا نام داشت. این واقعه شاد خانواده احساسات مثبتی را که پس از عزاداری لازم داشتند به ارمغان آورد. اگرچه لیوانوف غمگین و دلسوز عزیزانش است ، اما اعتراف می کند که حضور آنها را دائماً احساس می کند ، از نظر ذهنی با آنها ارتباط برقرار می کند. و او همچنین تصور می کند که چگونه همسر ، دختر و پسر اول در دنیای دیگری با یکدیگر آشنا شده اند ، آنها تنها نیستند. این افکار به بازیگر کمک می کند تا زندگی خود را ادامه دهد.