این مرد جذاب و فوق العاده باهوش اغلب نقش قهرمانان مختلف سینما را بازی می کرد که قلب زنان را می زدند. اما او قصد نداشت بازیگر شود و به طور تصادفی به GITIS "آورده" شد. او همیشه مورد پسند دختران بود ، اما شایسته ترین و مطلوب ترین همراه را در زندگی انتخاب کرد. او حتی وطنش را به خاطر شوهرش ترک کرد و برای زندگی در روسیه نقل مکان کرد.
پسری جذاب در خانواده ای نسبتاً ثروتمند متولد و بزرگ شد ، والدین وی کارمند عالی رتبه سازمان "صادرات" بودند. پسر به همه چیز اجازه داده شد ، او خراب شد و این منجر به رفتارهای غیرقابل کنترل اوباش شد. به عنوان مثال ، وی برای برادر بزرگتر خود ، با وحشیانه نقاشی کشید که مهندس آینده چند هفته روی آن کار کرد. در مدرسه ، او همچنین از نظر اطاعت تفاوتی نداشت ، او را از تعلیق درسی منصرف می کردند ، و پدر و مادرش مهمان مکرر در دفتر مدیر بودند. اما این خوشبختانه به سرعت گذشت.
هنگامی که فارغ التحصیل شد ، او ساکن شد و حتی به توصیه های خوب والدین گوش داد - تصمیم گرفت یک تخصص جدی را بدست آورد.
اما ابتدا دو سال به عنوان تستر کار کرد و به موسسه مهندسی عمران مسکو مراجعه کرد. همانطور که مشخص شد ، جهت فنی به او الهام نمی دهد. و پس از چند سال سعی در دانشجویی در تئاتر هنری مسکو داشت ، اما قبل از امتحانات بیش از حد تحت فشار قرار گرفت که موفق نشد.
به دنبال این تلاش برای تسخیر کمیته انتخاب در GITIS ، جایی که آنها استعداد در او می دیدند ، بود.
کاستولفسکی مدتها به والدینش اعتراف نکرد و وانمود کرد که هنوز به م toسسه ساخت و ساز می رود. وقتی واقعیت فاش شد ، والدین شوکه شدند و خواستار بازگشت به دانشگاه شدند. با این حال ، ایگور به خود اصرار ورزید و تحصیلات خود را در GITIS به پایان رساند.
عشق اول
به زودی مرد جوان عاشق دختر حلقه خود شد. او زندگی بوهمیایی داشت ، عاشق بازدید از سالن های تئاتر بود و موقعیت نسبتاً بالایی در جامعه داشت. این او بود که عاشق مشتاق را به تغییر اولویت های تحصیل خود سوق داد ، و کاستولفسکی را یسنین واقعی خواند و از او خواست که یک هنرمند شود. او با الهام از آن ، قصد تسخیر نهادهای فرهنگ را داشت.
به هر حال ، دختری که یسنین را در ایگور دید ، از قبل در امتحانات از او حمایت نکرد - در آن لحظه آنها با خیال راحت از هم جدا شدند.
رمان هنگام مطالعه
در GITIS ایگور از وضعیت خوبی برخوردار بود ، به دلیل توانایی در تبدیل و تمرکز روی صحنه ، تبدیل شدن از ایگور فروتن به یک قهرمان با اعتماد به نفس ، بسیار مورد ستایش قرار گرفت و مورد توجه قرار گرفت.
بسیاری از هم دانش آموزان علائم توجه به این بازیگر زیبا را نشان دادند ، اما او حتی متفکرانه عاشق شد. من زنان روشن و قابل توجهی را انتخاب کردم. به عنوان مثال ، در GITIS او عاشق یک زن متاهل ، کاملا مشهور ، اما 10 سال بزرگتر از او شد. این بازیگر زیبا خود را فوق العاده معرفی کرد و به راحتی سر Kostolevsky جوان را چرخاند. وی برای بدست آوردن قلب او ، حتی در نشان دادن علائم توجه به کمک هم دانش آموزانی که ستاره را می شناختند متوسل شد.
عاشق شدن یک سلبریتی دیگر این بازیگر را در حین فیلمبرداری فیلم "گاراژ" پوشاند. او به طور جدی توسط اولگا استرومووا ، که در آن لحظه شوهر دوم خود را طلاق می داد ، بدرقه شد.
به هر حال ، در زمان ملاقات با اولگا در فیلمبرداری Kostolevsky ، در چندین فیلم نقش برجسته ای وجود داشت. به عنوان مثال ، شرکت در "ستاره خوشبختی فریبنده" باعث محبوبیت وی شد. اما در همان زمان ، او هنوز هم از بازی در صحنه های پرشور خجالتی بود و کارگردان سعی کرد ایگور را برای مدت طولانی آماده کند. این فیلم برای این بازیگر به یک نقطه عطف تبدیل شد.
همسر اول
در صحنه فیلم "تعطیلات به حساب خودت" ، که محبوبیت بازیگر را به ارمغان آورد ، یک اتفاق شاد رخ داد - ایگور با همسر آینده خود ملاقات کرد.
در سینما ، او یک نقش غیرمعمول برای خودش بازی کرد: او به جای یک قهرمان غنایی ، آنتی پد مطلق خود را بازی کرد ، یک مسکووی بزرگ ، بسیار خراب از یک خانواده ثروتمند. قهرمان با دختری استانی آشنا می شود که زمانی در یک سفر کاری با او آشنا شده است. او او را در مسکو ردیابی کرد و حتی در یک سفر کاری به مجارستان او را دنبال کرد.
با توجه به طرح در این فیلم ، قهرمان كوستولفسكی در دوستان خود یك مسكویت پرمدعا دارد كه النا رومانوا نقش آن را بازی كرد. با او بود که ایگور یک رابطه عاشقانه جدی داشت که منجر به یک عروسی واقعی شد. در پایان فیلمبرداری ، رومانوا و کاستولفسکی زن و شوهر شدند.
این بازیگر در آن زمان به طور فعال در تئاتر بازی می کرد. مایاکوفسکی ، جایی که او برای همسر جوان خود ترتیب کار داد. با این حال ، همسر تازه ساخته شده خیلی زود باردار شد و از مرخصی زایمان استفاده کرد.
این زوج یک پسر به نام الکسی داشتند. رومانوا کودک را رها نکرد ، زیرا او اغلب بیمار بود ، او مبتلا به آسم برونش بود. النا به ویژه از طرفداران همسرش که بسیار محبوب شده بودند رنج می برد. آنها نه تنها برای شفاف سازی ارتباط تلفنی تماس گرفتند ، بلکه در ورودی نیز مشغول انجام وظیفه بودند و یادداشتهایی را نیز بر جای گذاشتند.
کوستولوسکی سخت تلاش کرد تا خانواده خود را تأمین کند و برای دارو پول پس انداز کند. او روزها در تئاتر بود ، نقش های زیادی را در سینما بازی کرد.
این ازدواج شکسته شد: ایگور از کار و سو mis تفاهم همسرش ، النا - از طرفداران و مراقبت از خانه خسته شده بود. علاوه بر این ، او دائماً او را با حسادت رنج می داد.
همسر دوم
این بازیگر دعوت به کار در یکی از تئاترهای نروژ را پذیرفت. وی در آنجا در فیلمبرداری "اورستیا" به کارگردانی پیتر اشتاین نیز شرکت کرد. شریک زندگی وی بازیگر خوشایند فرانسوی کنسوئلو دو آویلند بود. آنها یک عاشقانه اداری را شروع کردند که بعداً به دوستی عمیق و احترام شغلی تبدیل شد.
در آن زمان ، کاستولفسکی برای بیستم سال با رومانوا ازدواج کرد. اما او به عنوان یک مرد صادق تصمیم گرفت به همسرش اعتراف کند که عاشق جدی دیگری است. طلاق بسیار دشوار است. رسوائی ها و کینه ها همسر متروک وفادار را آزار می داد. او بسیار متحیر شده بود: به مدت بیست سال او یک پدر و شوهر دوست داشتنی بود و اکنون رابطه با یک زن فرانسوی چنین ازدواج قوی را نفی می کند.
همسر دوم و افراطی کاستولفسکی بازیگر کنسوئلو دو آویلند است. وی به خاطر معشوق خود برای همیشه زادگاه خود فرانسه را ترک کرد و تابعیت روسیه را دریافت کرد تا زندگی در روسیه را با او تقسیم کند.
امروز ، Consuelo سمت نماینده رسمی راه آهن روسیه در پاریس را دارد و به دلیل شایستگی در خدمت ، نشان دوستی رئیس جمهور را دارد.
در این ازدواج فرزندی وجود ندارد اما همسران اعلام می کنند که در کنار هم بسیار خوشحال هستند.