فرزندان مارینا تسوتایوا: عکس

فهرست مطالب:

فرزندان مارینا تسوتایوا: عکس
فرزندان مارینا تسوتایوا: عکس

تصویری: فرزندان مارینا تسوتایوا: عکس

تصویری: فرزندان مارینا تسوتایوا: عکس
تصویری: Shostakovich - 6 POEMS OF MARINA TSVETAEVA - OP. 143 A 2024, آوریل
Anonim

مارینا تسوتایوا شاعر بزرگی است که سرنوشت بسیار غم انگیزی دارد. زندگی او کوتاه بود ، اما علاوه بر شهرت شاعرانه و به رسمیت شناختن جامعه ادبی در سراسر جهان ، او موفق شد سعادت خانوادگی را تجربه کند: مارینا یک زن و مادر دوست داشتنی بود. او سه فرزند به دنیا آورد ، اما دو نفر از آنها خیلی زود مردند.

فرزندان مارینا تسوتایوا: عکس
فرزندان مارینا تسوتایوا: عکس

آریادن افرون

مارینا تسوتایوا خیلی زود ازدواج کرد - در زمان عروسی 19 ساله بود. منتخب ، سرگئی افرون ، یک سال کوچکتر از عروس بود. هر دو از خانواده های باهوش و بسیار ثروتمند بودند ، آینده خانواده کاملاً ابری به نظر می رسید. علاوه بر این ، زوج جوان عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند.

در سال 1912 ، دختری متولد شد ، که با نام شاعرانه آریادن نامگذاری شد. مارینا مبارک مادر شد و تمام اعضای خانه کاملاً به خادمان اعتماد کردند. این دختر باهوش ، معاشرت ، به سرعت بزرگ شد و پدر و مادرش را خوشحال کرد. علاوه بر این ، او بسیار جذاب بود ، تسوتایوا دخترش را با خود به همه جا برد و از چنین کودک غیر عادی بسیار افتخار کرد.

پس از انقلاب ، زندگی خانواده به طرز چشمگیری تغییر کرد. پدرم به جبهه رفت ، مارینا و آلیا به سختی در مسکو گرسنه زنده ماندند. بعداً موفق به مهاجرت شدند. ابتدا به پراگ و سپس به پاریس نقل مکان کرد. آریادن بسیاری از مدارس را تغییر داد ، تحصیلات او غیر سیستماتیک بود ، اما مادرش در خانه بسیار با او درس می خواند.

آلیا در نوجوانی به سیاست علاقه مند شد و از پدرش که روسیه شوروی را تحسین می کرد به گرمی حمایت کرد. در سال 1937 ، دختر تصمیم گرفت که به وطن خود بازگردد. او به سرعت شغلی پیدا کرد ، نامه های پرشوری برای پدر و مادرش نوشت. به زودی ، آریادن یک عزیز داشت. با این حال ، پس از 2 سال او به کار برای اطلاعات خارجی متهم شد و دستگیر شد. آلیا چندین ماه را در زندان گذراند و سپس به تبعید محکوم شد. وی تنها پس از 15 سال توانست به زندگی عادی خود بازگردد. در آن زمان ، از خانواده کوچک افرونوف-تسوتایف ، او تنها بود. آریادن ازدواج نکرد (معشوقش پس از جنگ مورد اصابت گلوله قرار گرفت) ، او فرزندی نداشت.

ایرینا افرون

دختر دوم در سال 1917 هنگامی که سرگئی در جبهه بود به دنیا آمد. زمان واقعاً وحشتناک بود: گرسنه ، خطرناک. مارینا با دو فرزند در مسکو تاریک دوران کمونیسم جنگ تنها ماند.

تصویر
تصویر

ایرینا با خواهر بزرگترش خیلی فرق داشت. از نظر ظاهری ، آنها شبیه به هم بودند. اما در کوچکترین ها هیچ شکوه و زیبایی آریادن وجود نداشت. مارینا اعتراف کرد که هیچ احساسی نسبت به دختر کوچکش ندارد - او مسئولیت های مادرانه را انجام می داد ، اما عشق وجود نداشت. خواهران سرگئی افرون پیشنهاد دادند که کودک را پیش خود ببرند. اما تسوتایوا نپذیرفت. او تصمیم گرفت هر دو دختر را در یک پرورشگاه قرار دهد - در آنجا بچه ها حداقل هر روز غذا می خوردند. پس از مدتی ، او آریادنه را به خانه برد: دختر از مالاریا بیمار شد. دختر پرستار مارینا ایرا را فراموش کرد و حتی به ملاقات او نرفت. در زمستان سخت 1920 ، این دختر بر اثر تب فوت کرد.

جورج افرون

تنها پسر منتظر و مورد انتظار تسوتایوا در سال 1925 در تبعید متولد شد. والدین در پراگ زندگی می کردند ، اما اندکی پس از تولد وارث به پاریس نقل مکان کردند. مارینا به محض دیدن پسرش عاشق او شد. در کمال تعجب ، کودک و مادر شباهت تقریباً پرتره ای داشتند ، در حالی که هر دو خواهر او در نژاد افرون به دنیا آمدند. این پسر بسیار بزرگ ، فعال بود ، مادرش شک نداشت که سرنوشت شگفت انگیزی در انتظار او است.

تصویر
تصویر

در زمان تولد جورج (که به سرعت نام خانوادگی مهربان مور را به سرعت دریافت كرد) ، آریادن به اندازه كافی بزرگ شده بود ، بنابراین نسبت به برادرش حسادت نمی كرد. مارینا ، اما ، کاملاً در پسرش حل شده ، هر آرزوی او را برآورده می کند ، همه جا را با خود می برد. بسیاری از مهمانان از رفتار بسیار آزاد پسر و کمبود تربیت شوکه شدند. با این حال ، تسوتایوا او را بزرگ كرد - اما به روش خودش ، حداكثر زمان را به رشد فكری اختصاص داد. بسیاری او را فاسد قلمداد می کردند ، اما به نظر می رسید مادر از آینده غم انگیز پسرش خبر دارد و سعی می کند شادترین دوران کودکی را برای او فراهم کند.

وقتی پدر و خواهر بزرگتر خود را برای عزیمت به روسیه آماده کردند ، مور به گرمی از آنها حمایت کرد. او رویای کشوری را در سر می پرورانید که هیچ چیز درباره آن نمی داند ، روزنامه هایی را که می تواند در پاریس بدرقه کند مشتاقانه می خواند ، مادرش را ترغیب می کند که ترک را به تعویق نیندازد. او تا آخرین بار شک می کرد ، به طور شهودی حدس می زد که بازگشت خوشبختی نخواهد داشت. اما ، تحت فشار سایر اعضای خانواده ، تسلیم شد.

مارینا و جورج در سال 1939 به روسیه آمدند. در ابتدا آنها در dacha از NKVD زندگی می کردند ، به عنوان "بازگشت" به آنها اختصاص داده شده است. پس از دستگیری شوهر و دخترش ، تسوتایوا به مسکو نقل مکان کرد ، مور به دبیرستان رفت. او بسیار مستقل بود ، خوب درس می خواند ، به طراحی مشغول بود ، بسیار می نوشت. دفتر خاطرات جورج افرون زنده مانده است ، نه تنها پر از یادداشت های روزمره است. بلکه تأملات بسیار عمیقی در مورد گذشته و آینده است.

آینده این خانواده مبهم بود. در آغاز جنگ ، مارینا و پسرش تخلیه شدند و در نهایت در الابوگا قرار گرفتند. آنها بسیار سخت زندگی می کردند ، سازگاری ضعیفی با زندگی داشتند ، تسوتایوا گیج ، شکسته ، ترسیده بود. تنها چیزی که او را نگه داشت میل به مراقبت از پسرش بود. با این حال ، او مدت زیادی دوام نیاورد. پس از مرگ دلخراش مادرش ، مور عازم آسیای میانه شد و تحصیلات خود را به پایان رساند. در سال 1944 ، جورج 18 ساله شد ، به جبهه اعزام شد و خیلی سریع درگذشت.

توصیه شده: