اولگ گازمانوف در زندگی خود دو بار ازدواج کرده بود. او تا به امروز با همسرش مارینا زندگی می کند. این خانواده سه فرزند تربیت می کند که از بین آنها یک فرزند (دختر) مشترک است.
اولگ گازمانوف دو بار ازدواج کرده بود. این خواننده هنوز با همسر دوم خود زندگی می کند. این زن و شوهر در حال تربیت فرزند مشترک و وراث یکدیگر از روابط گذشته هستند.
ازدواج دانشجویی
گازمنوف با همسر اول خود ، روابط با وی بسیار دشوار بود ، در دوران دانشجویی ملاقات کرد. سپس او جوانی ناشناخته بود و در کالینینگراد زندگی می کرد. اولگ وارد مدرسه دریایی شد ، اما به هیچ وجه قصد نداشت زندگی خود را با این منطقه ارتباط دهد. او رویای یک مرحله و یک حرفه موسیقی را در سر می پرورانید. ایرینا شیمی خوانده است. عاشقانه دانشجویی به سرعت به یک رابطه جدی تبدیل شد. گازمانوف به یکی از برگزیدگان پیشنهاد ازدواج داد و پس از آن عروسی متواضعانه اما شاد برگزار شد.
این زوج بلافاصله پس از عروسی با مشکلاتی روبرو شدند. مادر اولگ قاطعانه از پذیرفتن خانم جوانی که او را دوست نداشت ، خودداری کرد. به همین دلیل ، دعواها اغلب در یک خانواده جوان اتفاق می افتاد. اما ایرینا به عنوان یک دختر بسیار خردمند امتناع کرد. علی رغم منفی بودن خویشاوند جدید ، دختر همه کارها را انجام داد تا او را راضی کند. با گذشت زمان ، مادر همسر برای ایرینا به شخصی بسیار عزیز تبدیل شد. جالب اینجاست که این عروس او بود که پس از سکته مغزی از زینیدا ابراموونا رنج می برد و به افراد مسن نگاه می کرد. ایرینا تا زمان مرگ با این زن بود.
در سال 81 ، خانواده Gazmanov گسترش یافت. اولین فرزند او ، رودیون ، متولد شد. چند سال بعد ، این زوج برای فتح پایتخت به آنجا رفتند. اولگ همسر و پسرش را به امید اینکه بتواند در آنجا یک مجری محبوب شود ، به مسکو برد. در آن زمان ، پدر جوان قبلاً از مدرسه موسیقی فارغ التحصیل شده بود و در رستوران های کالینینگراد کار می کرد و با ترانه های خود مخاطبان را سرگرم می کرد و گیتار می نواخت. و پسر کوچکش تمرینات خانه اش را خیلی دوست داشت.
لازم به ذکر است که Gazmanov همیشه نه تنها اجرا می کرد ، بلکه آهنگ می نوشت. بنابراین ، پسر کوچک او به طور غیر منتظره او را محبوب کرد. Rodion با استعداد آهنگ "Lucy" را اجرا کرد که به سرعت در بین شنوندگان محبوب شد. در آن زمان ، اولگ خودش با صدا مشکل داشت و نمی توانست آواز بخواند.
محبوبیت و طلاق
گازمانوف به عنوان عضوی از گروه اسکادران از محبوبیت بیشتری برخوردار شد. این هنرمند آهنگ های زیادی دارد که به معنای واقعی کلمه از لب طرفداران باقی نمانده است. به عنوان مثال ، "ملوان". در تمام این مدت ، ایرینا در کنار محبوب خود بود و از هر لحاظ از او حمایت می کرد. اما در عین حال ، خانواده نتوانستند در برابر آزمون محبوبیت مقاومت کنند. یک بار دختر پس از کنسرت بعدی منتظر شوهرش شد و اعلام کرد که درخواست طلاق می دهد. از نظر اولگ اظهارات وی کاملاً غافلگیر کننده بود.
بعداً ، ایرینا توضیح داد که از غیبت بی پایان شوهرش در خانه و همچنین ازدحام طرفدارانش در زیر پنجره ها خسته شده است. گازمانوف مملو از نامه های عاشقانه بود ، هواداران در ایوان ها و درست زیر در منتظر او بودند. در سال 97 ، طلاق اتفاق افتاد. رئیس خانواده تمام دارایی به دست آمده را به همسر و پسرش واگذار كرد. اولگ همچنین شروع به حمایت کامل از خانواده سابق خود کرد.
ایرینا دیگر هرگز ازدواج نکرد. او بقیه عمر خود را به پسر بزرگش و همچنین مراقبت از مادرشوهر پیرش اختصاص داد. برای این ، گازمانوا حتی به زالینیدا آبراموونا به کالینینگراد رفت و تا زمان مرگ در کنارش بود.
عشق جدید
مدتها قبل از طلاق در سال 1989 ، گازمانوف با گروه موسیقی خود به تور رفت. در وورونژ ، اولگ واقعاً دختر خوشگل را دوست داشت. او حتی از یکی از همکارانش خواست دختر را به کنسرت دعوت کند. اما مارینا موراویوا از او امتناع ورزید و از او خواست جسارت ابراز دعوت را به تنهایی جلب کند. درست است که دختر در نهایت در این مراسم ظاهر شد. جوانان شماره تلفن را رد و بدل کردند و مدتی یکدیگر را فراموش کردند. مارینا در آن زمان تنها 18 سال داشت.بعداً ، وی به خبرنگاران اعتراف كرد كه توجه نوازنده او را چاپلوس می كند ، اما دختر گازمانوف متاهل را به عنوان یك گزینه بالقوه نمی داند.
یک بار اولگ با خانم جوانی تماس گرفت که وورونژ را دوست داشت. ارتباط تلفنی آغاز شد. حتی چندین جلسه عاشقانه برگزار شد. اما خواننده بسیار نگران خانواده اش بود و نگران پسرش بود ، بنابراین به دنبال انتقال رابطه به کانال جدی تری نبود.
برای Gazmanov به طور غیر منتظره ای ، در یکی از مکالمات تلفنی ، موراویوا از او خواست که دیگر تماس نگیرد. در آن دوره ، دختر با ویاچسلاو ماورودی بدنام ، برادر سرگی ازدواج کرد. اتفاقاً ، مارینا در شرکتی که توسط آنها سازمان یافته بود با جوانان کار می کرد. اعتقاد بر این است که این اولین حرف از نام خانوادگی او بود که به "M" سوم به نام هرم تبدیل شد. در دوران بارداری دختر ، شوهرش به زندان رفت. در همان دوره ، گازمانوف طلاق گرفت. اولگ مارینا را از بیمارستان برد. بعداً ، پسرش فیلیپ شروع کرد تا خواننده را پدر خودش بشمارد و حتی نام خانوادگی او را نیز برد.
از همان لحظه ، مارینا و اولگ هرگز از هم جدا نشده اند. در ازدواج ، همسران همچنین یک دختر مشترک به نام ماریانا داشتند. تا به امروز ، این زوج با هم زندگی می کنند. رودیون با نامادری خود دوست شد و به ملاقات مکرر خانواده جدید پدرش تبدیل شد.