علاوه بر مکان های تفریحی زیبا ، که گردش در آنها دلپذیر است ، در پیاتیگورسک یک ساختمان اسرارآمیز وجود دارد که افسانه ها در اطراف آن جریان دارند. خانه السا مکانی کاملا عرفانی و پر از انرژی عجیب است.
خانه السا در آدرس واقع شده است: Pyatigorsk، st. Lermontovskaya ، 13. اگر در پیاتیگورسک استراحت می کنید ، حتما از این مکان دیدن کنید. انرژی عجیبی از او سرچشمه می گیرد. مدت هاست که ساختمان رها شده است ، اما ورود به خانه کار دشواری نیست. به یاد می آورم که چگونه و در دوران نوجوانی ، دوستان و دوستانم دوست داشتیم در اتاق ها گشت بزنیم و دیوار نوشته های عجیب و غریب را بخوانیم.
پس از آن به ذهن هیچ کس خطور نکرده است که چرا چنین بنایی زیبا که در مکانی زیبا قرار دارد ، همیشه خالی است و هیچ کس نمی خواهد آن را مرتب کند و ساختمان رستوران ، هتل یا آسایشگاه را آنجا باز کند.
بسیاری از افسانه های شهری با خانه السا مرتبط هستند. حتی برخی ادعا می کنند که در آنجا ارواح دیده اند. من ارواح را در خانه نمی دیدم ، اما احساس آرامش و گرما می کردم ، فقط نمی خواستم بروم.
افسانه خانه السا
همان السا که خانه به نام او نامگذاری شد ، در اصل آلمانی بود ، اما در پیاتیگورسک زندگی می کرد و پانسیون خود را (اتاق های مبله اجاره ای) نگهداری می کرد. در سال 1901 ، او به سرنوشت خود رسید - شیرینی پزی ارشاک گوکاسوف و با او ازدواج کرد. یک زوج کارآفرین تجارت رستوران مشترکی را شروع کردند. اوضاع در حال اوج گرفتن بود و این زوج تصمیم گرفتند یک پانسیون جدید در یک مکان زیبا در شهر پیاتیگورسک بسازند.
این عمارت توسط معمار سرگئی گوشچین طراحی شده و شبیه قلعه قرون وسطایی بوده است. این خانه 62 اتاق داشت. خانه السا در سال 1905 تکمیل شد. این یک پانسیون بود که مهمانان متمول به آنجا می آمدند. اقامت در اینجا معتبر بود.
تجارت رونق داشت. ارشاک گوکاسوف به عنوان معاون دومای محلی انتخاب شد ، وی از جنگ روسیه و ژاپن بازدید کرد و نام خود را تغییر داد - او اسکندر شد. زن و شوهر حال خوبی داشتند اما فرزندی نبود. در سال 1909 ، آنها کافی شاپی را در باغ گل گشودند ، اما خانواده خیلی زود از هم پاشید. احتمالاً ، السا شوهرش را ترک کرد زیرا او نمی توانست وارثانش را به دنیا بیاورد.
السا حتی پس از جدا شدن از همسرش به مدیریت عمارت ادامه داد ، اما در سال 1917 انقلابی رخ داد که زندگی بسیاری را نابود کرد. این عمارت ملی شده و به حوزه قضایی آسایشگاه کراسنایا زوزدا منتقل شد. هنوز سرنوشت مهماندار هتل مشخص نیست. روایتی وجود دارد که بلشویک ها به او شلیک کردند و سپس در دیوار پانسیون دیوار کشیدند.
نسخه قابل قبول تر ، می گوید که السا در طول جنگ بزرگ میهنی ، زمانی که پیاتیگورسک تحت اشغال آلمان بود ، از شهر ناپدید شد. یک نسخه وجود دارد که او به Nalchik یا Stavropol رفت ، سپس ردپای او از دست می رود.
مردم گفتند که السا موفق شد بسیاری از گنجینه ها را از بلشویک ها پنهان کند ، و آنها در خانه پانسیون او بودند. گویی گنجینه ها در جایی از زیرزمین دفن شده اند ، با این حال ، تاکنون هیچ کس نتوانسته است آنها را پیدا کند ، اگرچه در طول سال ها افراد زیادی از این ساختمان متروکه بازدید کرده اند. شاید کسی گنجینه های پنهان شده توسط السا کارآفرین را پیدا کرده باشد ، و فقط در مورد آن به کسی نگوید؟
همچنین ، شایعه محبوب معتقد است که السا گوکاسووا درگیر جادوی سیاه بود و روح خود را برای رفاه اقتصادی و رفاه به شیطان فروخت. بنابراین روح او صلح نمی داند - در خانه سرگردان است ، مردم را می ترساند که به خاطر کنجکاوی ، آرامش او را برهم می زنند.
ارواح در خانه
حتی در آن روزها که آسایشگاهی در خانه وجود داشت ، شایعات عرفانی مختلفی در مورد آن پخش می شد. تعطیلات شکایت داشتند که ناگهان ترس آنها را ملاقات کرد ، کسی صدای گریه را شنید و برخی ، برعکس ، احساس شادی و سرخوشی غیرقابل توضیح کردند.
امروز ، در اینترنت ، می توانید فیلم ها و عکس های گرفته شده در خانه السا را ببینید ، جایی که سایه های نامفهوم و شبح های عجیب و غریب قابل مشاهده است.
عجیب است که خانه برای چندین دهه متروکه شده است. خانه السا خراب شد. افراد بی خانمان شب را در آن می گذرانند ، نوجوانان کنجکاو به گردش می پردازند و پرستشگران جادوی سیاه آیین هایی را انجام می دهند.
اعتقاد بر این است که انرژی اصلی در زیرزمین اتاق متمرکز می شود ، جایی که یک موازی منظره عجیب وجود دارد که با کاشی پوشانده شده است. آنها می گویند که بدن معشوقه خانه در اینجا آرام می گیرد. عرفا معتقدند که السا چنان به خانه پانسیون خود وابسته بود ، که برای آن روح خود را گذاشت ، حتی سالها پس از مرگش نتوانست این مکان را ترک کند.
خانه السا: تجربه شخصی
یکی از افسانه های مرتبط با خانه السا می گوید که مهماندار به گونه ای دیگر با مهمان رفتار می کند. برخی می توانند نفرین کنند و به سرنوشت آینده خود بدشانسی بیاورند ، اما برعکس ، کسی استقبال می کند.
من در جوانی چندین بار در این خانه بودم. سپس من نمی دانستم در مورد این مکان عرفانی چه می کنم. من به زیرزمین پایین نرفتم ، اما یک بار من و دوستانم چندین ساعت را در آنجا گذراندیم. می توانم بگویم که پس من واقعاً سرخوشی را احساس کردم. من فقط نمی خواستم آنجا را ترک کنم. این خانه به نظر من بسیار آرام و دلپذیر بود.
من مرورها را در اینترنت می خوانم. برخی از بازدید کنندگان خانه السا در آنجا آرزو می کنند. اعتقاد بر این است که این مکان قادر به تحقق بخشیدن به آنچه شما می خواهید ، به ویژه هنگامی که صحبت از زندگی شخصی و خوشبختی در عشق است.
اگر عرفان را کنار بگذاریم ، هنوز عجیب به نظر می رسد که چنین بنای زیبایی خالی است و کم کم در حال خراب شدن است. شایعاتی مبنی بر خرید این خانه توسط برخی از شرکتهای تجاری که قصد بازسازی عمارت را داشتند وجود داشت اما مشکلی پیش نیامد. خانه السا در فهرست آثار معماری ثبت شد ، اما هنوز هم متروک مانده است ، فقط حصار فلزی که در اطراف ساختمان برپا شده بود مانع ورود بازدید کنندگان کنجکاو به آنجا می شود.
به هر حال ، شعری در یکی از بالکن های خانه نوشته شده است ، ظاهراً السا گوکاسووا خودش این خطوط را به کسی دیکته کرده است: