شادی چیست؟ به طور کلی پذیرفته شده است که باید سعادت را کسب کرد ، همه آزمایشات ، سختی ها ، خسارات قابل تصور و غیر قابل تصور را پشت سر گذاشت و در نهایت ، صد برابر پاداش خواهید گرفت. شخصیت های کمتر نوع دوست منتظرند تا این خوشبختی را در یک بشقاب نقره به ارمغان آورند. شما نمی توانید از هیچ یک از مواضع و همچنین پشتیبانی انتقاد کنید ، زیرا هر عقیده ای حق حیات دارد.
دستورالعمل ها
مرحله 1
ابتدا سعی کنید بفهمید که واقعاً چه می خواهید. اهداف واهی را رها کنید ، به آنچه باید باشد فکر نکنید. در حقیقت ، بزرگترین خیال بشریت این است که ما بیش از حد در مورد بدهی فکر می کنیم ، اگرچه به طور کلی ، در این دنیا ، هیچ کس به هیچکس بدهکار نیست ، مگر اینکه در مورد خودتان صادق باشد.
مفهوم خوشبختی برای همه به قدری فردی است که ارائه یک فرمول یا تعریف واحد حتی مضحک است. مقرراتی در کار نیست. همه قوانین توسط همین افراد ابداع شده است. بنابراین ، تمام ترس ها را کنار بگذارید ، در سکوت بنشینید و به دقت درباره خواسته های خود فکر کنید.
گام 2
از این نظر ، کودکان بسیار خردمندتر از ما بزرگسالان هستند. آنها هنوز فراموش نکرده اند که چگونه قلب خود را ببینند و باور کنند. کودکان را مشاهده کنید. چقدر از خودگذشتگی به بازی می دهند. یک خانه خانگی ساخته شده از صندلی مانند قلعه واقعی ، پرده مانند حجاب و حلقه های فویل مانند جواهرات واقعی به نظر می رسد. همه چیز در مورد ادراک است. هر فرد بالغ زمانی کودک بود. نیم ساعت از وقت خود را اختصاص دهید و زندگی ای را رقم بزنید که شخصاً برای شما راحت باشد.
مرحله 3
تنها هشدار این است که مواردی وجود دارد که قابل تغییر نیست: مرگ اقوام و نزدیکان. بهش فکر نکن این را باید مسلم دانست. فقط این که دوره اقامت در زمین برای همه متفاوت است. وظیفه شما این نیست که زمان اختصاص داده شده را به چسبیدن به سایه های گذشته هدر دهید. حالا یک قلم ، کاغذ ، مداد رنگی بردارید و زندگی خود را بکشید.
مرحله 4
اکنون باید باور داشته باشید که همه چیز دقیقاً به همین ترتیب خواهد بود. ایمان آوردن به معنای احساس با تمام وجود است ، احساس وضعیت در سطح احساسات ، تجربه آن است. آنچه که ما بیشتر به آن اعتقاد داریم ، آنچه در مورد آن فکر می کنیم (مهم نیست خوب یا بد باشد) دیر یا زود در واقعیت اتفاق می افتد. هر چند وقت یک بار در قلب خود می گوییم: "من چنین فکر کردم!" اما در واقع ، این چنین است ، شما واقعاً مدتهاست که در مورد همان موضوع فکر می کنید.
مرحله 5
حداقل روزی پانزده دقیقه به آرزوی خود اختصاص دهید. به عنوان مثال ، هنگام رانندگی برای کار. ازدحام در حمل و نقل عمومی دلپذیرترین لحظه در زندگی پرتحرک ما نیست. بنابراین ، به جای اینکه به اطراف نگاه کنید ، سعی کنید آرنج خود را به عرض بیشتری باز کنید تا شهروند گستاخ در سمت راست ، پنج سانتی متر از حق شما را نگیرد ، آرام باشید و به رویای خود فکر کنید. تصور کنید یک فیلم با پایان خوش به نام زندگی من تماشا می کنید. حمل و نقل را به عنوان یک منطقه محرومیت در نظر بگیرید ، شما دیگر در خانه نیستید ، اما هنوز در محل کار خود نیستید. چه کسی مانع شما می شود که باور کنید همه چیز در خانه همانطور که می خواهید روان است و حتی در کار هم بهتر است.
مرحله 6
اکنون لازم است که یک شرط دیگر قرارداد با جهان را به انجام برسانید ، یعنی قبول هر آنچه در زندگی شما اتفاق می افتد ، بدون اینکه به عواقب آن فکر کنید. به محض شک ، بلافاصله شروع به انتشار یک سیگنال نامشخص می کنید و سپس ، تحقق خواسته ممکن است به تأخیر بیفتد.
مرحله 7
از همه مهمتر ، به فکر دیگران نباشید ، این زندگی شماست ، بنابراین برای خودتان فکر کنید. و همچنین از عواقب نامطلوب نترسید. در هر صورت ، همه چیز در هر زمان قابل تغییر است ، مهمترین چیز این است که نترسید. همانطور که اوشو حکیم هندی در یکی از کتابهای خود نوشت: «به عواقب آن فکر نکنید. فقط ترسوها به عواقب آن فکر می کنند."