میخائیل باریشنیکوف یک رقصنده و بازیگر غیرمعمول روسی است. او نه تنها در صحنه ، بلکه در زندگی واقعی همیشه با زنان زیبا احاطه شده بود. این رقصنده باله چندین رمان زیبا داشت ، اما همسر روح خود را پیدا کرد که بیش از 20 سال از او جدا نشده است.
عشق روسی و مهاجرت به خارج از کشور
میخائیل باریشنیکوف - رقصنده باله روسی ، آمریکایی ، طراح رقص ، بازیگر. وی در سال 1948 در خانواده یک افسر در ریگا به دنیا آمد. در سن 12 سالگی ، میخائیل مادر خود را از دست داد. علاقه او به باله سرنوشت آینده او را رقم زد. یک جوان با استعداد وارد مدرسه واگانوف شد و به لنینگراد نقل مکان کرد.
میخائیل باریشنیکوف در دوران تحصیل خود نتایج بسیار بالایی را نشان داد. در باله او برابر نبود. او مجبور شد با زیباترین بالرین ها برقصد و در صحنه با موفقیت خود را به تصاویر یک قهرمان عاشق تبدیل کند. اما در زندگی همیشه باریشنیکوف متواضع بود. رقصنده تاتیانا کلتسوا اولین همسر عادی او شد. او چندین سال با او زندگی کرد. اما پس از یک تور خارج از کشور دیگر ، باریشنیکوف به خانه بازگشت ، در کانادا ماند و کمی بعد به اقامت دائم در ایالات متحده نقل مکان کرد.
عاشقانه با جسیکا لنگ
تقریباً بلافاصله پس از مهاجرت به ایالات متحده ، میخائیل باریشنیکوف شروع به دیدار با جسیکا لانگ بازیگر آمریکایی کرد. آنها سر صحنه یکی از فیلم ها با هم آشنا شدند. میخائیل در سینما هم تلاش کرد. در زمان ملاقات ، او تسلط بسیار کمی به زبان انگلیسی داشت که این امر مشکلات خاصی را در روابط ایجاد می کرد.
رمان به سرعت پیشرفت کرد ، اما موانع زیادی پیش روی عاشقان بود. آنها باید آزمون جلال را قبول می کردند. شغل جسیکا به سرعت در حال پیشرفت است ، از او دعوت شد تا با محبوب ترین کارگردانان هالیوود ظاهر شود. میخائیل شیفته خلاقیت ، باله بود. در سال 1979 از او دعوت شد تا در نمایش موزیکال غیرمعمول "باریشنیکوف در برادوی" شرکت کند. مربی او لیزا مینلی بود ، که همدردی خود را با این رقصنده با استعداد پنهان نکرد. میخائیل نیز توجه خود را نشان داد. لیزا می خواست بیشتر با او بیرون برود ، اما باریشنیکوف او را به جایی نبرد و کاملاً خویشتندار بود. این دلیل جدایی از مینلی بود.
مایکل به جسیکا لانگ بازگشت و آنها مدتی خوشبخت زندگی کردند. آنها یک دختر به نام الکساندر داشتند ، اما تولد یک کودک چیزی تغییر نکرد و اتحادیه از هم پاشید. روزنامه نگاران در مورد روابطشان بسیار داغ صحبت کردند. دلیل آن چندین اظهارنظر برجسته جسیکا بود. او باریشنیکوف را به استبداد بیش از حد متهم کرد ، از اینکه او را مجبور به پختن غذاهای روسی می کند شکایت کرد و اغلب شرکت های بزرگ را به خانه دعوت می کند. حتی برخی از نشریات نوشتند که این رقاص روسی ، محبوب آمریکایی خود را مورد ضرب و شتم قرار می دهد ، اما هیچ تأییدی در این مورد دریافت نشده است.
پس از چندین ماه اقدامات دردناک ، سرانجام این زوج از هم جدا شدند. میخائیل سپس گفت که دیگر هرگز سرنوشت خود را با زنان آمریکایی ارتباط نخواهد داد ، زیرا او نمی تواند آنها را درک کند و آنها نیز نمی توانند او را درک کنند. این تنها اظهارنظر درباره جدایی با جسیکا لنگ بود.
ازدواج با لیزا رینهارد
چند سال پس از قطع رابطه با جسیکا ، سرانجام میخائیل باریشنیکوف موفق شد با همسر روح خود دیدار کند. او بالرین لیزا رینهارد بود. او در اتریش به دنیا آمد و پدربزرگش کارگردان مشهور ماکس رینهارد بود.
لیزا نه تنها یک بالرین با استعداد است ، بلکه یک طراح رقص موفق است. او همچنین در روزنامه نگاری سر و کار داشت. میخائیل و لیزا هنگام شرکت در خلق یکی از موزیکال ها با یکدیگر دیدار کردند. این رابطه به سرعت توسعه یافت و به زودی اولین فرزند آنها به دنیا آمد. فقط پس از آن عاشقان رسماً ازدواج را ثبت کردند. لیزا کار خود را رها کرد. او دیگر در صحنه بزرگ نمایش اجرا نکرد و تصمیم گرفت خود را وقف همسر و فرزندانش کند. در مجموع ، این زوج دارای سه فرزند هستند. پسر بزرگتر که در سال 1989 متولد شد ، نام آنها را پیتر اندرو گذاشتند. کمی بعد ، آنها صاحب دو دختر شدند - آنا کاترینا و سوفیا لوئیز.آنا قبلاً در دنیای سینما و مد بسیار شناخته شده است. او چهره چندین مارک مد شده است و همچنین در منچستر کنار دریا در کنار بازیگران برتر هالیوود بازی کرده است.
میخائیل باریشنیکوف ، که مدیر هنری گروه تئاتر شیک "پروژه بلوط سفید" شده بود ، اغلب مصاحبه می کرد. اما در مکالمه با روزنامه نگاران ، برای مدت طولانی ترجیح داد موضوع زندگی شخصی خود را دور بزند. لیزا اعتراف کرد که وقتی در مصاحبه ای نام او و نام فرزندان آنها را ذکر نکرد خوشحال نبود ، اما او خوشحال شد که در مورد سگهای خود صحبت می کند. میخائیل این رفتار را با عدم تمایل به نشان دادن زندگی شخصی اش توضیح می دهد. زنی که جایگزین مادرش شد همیشه می گفت خوشبختی سکوت را دوست دارد. میخائیل این کلمات را تا آخر عمر به یاد داشت و با افزایش سن به خرافات تبدیل شد.
در شخصیت لیزا ، باریشنیکوف یک زندگی ایده آل را پیدا کرد که در آن همه چیزهایی که او در روابط قبلی کمبود داشت وجود دارد. همسر سعی می کند گوشه های تیز را صاف کند ، از ریزه کاری ها رنج نمی برد و شخصیت آسانی دارد. او به شایعات مربوط به امور مخفی شوهرش توجه نمی کند. لیزا از میخائیل در مورد کارش نمی پرسد ، بدون شوهرش بیرون نمی رود ، لباس هایی را برای پیراهن های معروف دوخت نمی کند و سبک زندگی نسبتاً بسته ای دارد. آمریکایی ها هنوز از این زوج تعجب می کنند ، اما با وجود همه چیز ، آنها هنوز در کنار هم هستند.