چه کتابی برای "استاکر" استفاده شده است

فهرست مطالب:

چه کتابی برای "استاکر" استفاده شده است
چه کتابی برای "استاکر" استفاده شده است

تصویری: چه کتابی برای "استاکر" استفاده شده است

تصویری: چه کتابی برای
تصویری: درست کردن استیکر (برچسب)از عکس یا از اسم خودمان در واتساپ 2024, نوامبر
Anonim

فیلم "استالکر" با بازی الکساندر کایدانوفسکی در نقش اصلی یکی از مشهورترین و محبوب ترین آثار مخاطب آندره تارکوفسکی کارگردان سینما است. با این حال ، همه نمی دانند که یک فیلم مورد علاقه دارای یک منبع ادبی معروف است.

الكساندر كایدانوفسكی در نقش استاكلر
الكساندر كایدانوفسكی در نقش استاكلر

فیلم خارق العاده "استاکر" در سال 1979 در استودیوی "Mosfilm" فیلمبرداری شد. فیلمنامه این فیلم توسط نویسندگان مشهور داستان های علمی شوروی ، برادران بوریس و آرکادی استروگاتسکی نوشته شده است. این فیلمنامه بر اساس رمان "پیک نیک کنار جاده" ساخته خودشان بود که در سال 1972 منتشر شد.

فیلم "استاکر"

در فیلم ، این اقدام در یک شهر کوچک نزدیک منطقه ناهنجار اتفاق می افتد. مردم او را رها کردند ، او تحت حمایت مقامات است. طبق افسانه ها ، در منطقه ، در یکی از خانه های متروکه ، اتاقی وجود دارد که آرزوها را محقق می کند. اما ورود به آن بسیار دشوار است ، منطقه برای مردم کشنده است.

با این وجود ، علاقه مندان فردی - استالکرها در آن شرکت می کنند. این نام شخصیت اصلی فیلم است ، شخصیت های دیگر نیز هیچ اسمی ندارند ، فقط اسم مستعار هستند. استاکر توسط نویسنده و استاد برای سفر به اتاق استخدام می شود. در همان زمان ، پروفسور مخفیانه یک بار هسته ای فشرده را با خود حمل می کند و قصد دارد اتاق را منفجر کند. او معتقد است که وجود او یک تهدید است ، زیرا او روزی می تواند آرزوی کسی را که می تواند منجر به مرگ بشریت شود برآورده کند.

مسیر رسیدن به اتاق بسیار خطرناک است ، استاکر می داند که یک مانع وجود دارد - "چرخ گوشت" ، که نمی توان از آن جلوگیری کرد ، هر وقت جان کسی را می گیرد. با این حال ، این بار هر سه موفق می شوند زنده به اتاق برسند. در آنجا استالکر می فهمد که پروفسور می خواهد اتاق را خراب کند. استاکر می گوید شما نمی توانید آخرین چیزی که مردم دارند را از آنها بگیرید - امید. در نتیجه ، پروفسور بار هسته ای را از بین می برد ، هر سه دوباره برمی گردند.

رمان پیک نیک کنار جاده

در رمان ، این منطقه پس از بازدید یک تمدن بیگانه از زمین تشکیل شد. استاکرها مصنوعات مختلفی از آن حمل می کنند - این نوع فعالیت بسیار خطرناک است ، اما درآمد خوبی به همراه دارد. آنالوگ اتاق در رمان ، توپ طلایی است که آرزوها را برآورده می کند. این در یک معدن شن و ماسه نهفته است ، در راه رسیدن به آن نیز "چرخ گوشت" وجود دارد.

شخصیت اصلی رمان استالکر ردریک شوخارت است. او افسانه توپ طلا را می داند ، اما اعتقادی به آن ندارد. یک روز او از منطقه Burbridge Vulture بیرون کشید - یک سارق مسن که هیچ اصول اخلاقی ندارد. بوربریج به طور تصادفی پاهای خود را در "ژله" قرار داد - نوعی ماده نرم کننده استخوان ها. او که فهمید یک اشتباه مهلک مرتکب شده است ، از شوارت درخواست می کند تا او را بیرون کند و قول می دهد در مورد جایی که توپ طلایی است بگوید. در نتیجه ، پاهای کرکس تا زانو قطع می شود ، اما او زنده می ماند. حالا او امیدوار است که دوباره به توپ طلایی برگردد و پاهای خود را عقب بکشد.

این بربریج است که به شوارت می گوید که دور زدن "چرخ گوشت" بدون مرگ کسی غیرممکن است. او به او توصیه می کند که شخصی را با خود به منطقه ببرد ، در غیر این صورت نمی توان از کنار "چرخ گوشت" عبور کرد. و شوارت پسر کرکس ، آرچی جوان را می گیرد که او هم می خواهد استولکر شود. تا پایان رسیدن به توپ طلایی ، شوارت سعی می کند به آرچی نگاه نکند و خود را متقاعد کند که این فقط یک "کلید اصلی صحبت" است. او باید به شارا برود تا برای دخترش سلامتی بخواهد - او متفاوت از همه بچه ها متولد شده است ، این نتیجه مستقیم بازدید مکرر او از منطقه است.

شوارت و آرچی به معدن سنگ می رسند. توپ طلایی از قبل قابل مشاهده است - آرچی با خوشحالی و فریاد به طرف او می دود - "خوشبختی برای همه به صورت رایگان!" شوارت به او نگاه نمی کند ، او می داند که مرد جوان در شرف مرگ است. آرچی در "چرخ گوشت" می میرد ، شوارت از قبل با آرامش به سمت توپ طلایی می رود. در اینجا سخت ترین لحظه فرا می رسد - درخواست چیزی بسیار دشوار است ، دانستن اینکه هزینه آن توسط زندگی شخصی پرداخت شده است.

مشکل انتخاب

علی رغم اختلافات قابل توجه در داستان ، شخصیت های اصلی فیلم و کتاب با همان مشکل انتخاب اخلاقی روبرو هستند. انتخاب انجام شده است ، اما چقدر درست است؟ هیچ کس نمی تواند این حرف را بزند.جالب اینجاست که به درخواست تارکوفسکی ، برادران استروگاتسکی متن فیلم را چندین بار بازنویسی کردند و به درامی که کارگردان نیاز داشت دست یافتند.

توصیه شده: