لاریسا دولینا خواننده ای با صدای عالی ، زنی زیبا ، مادر و مادربزرگ خوشبخت است. او سه بار ازدواج کرد و فصل جدیدی از زندگی خود را با هر یک از همسران گشود. شایعات حاکی از آن است که ازدواج آخر به هیچ وجه نهایی نیست ، این احتمال وجود دارد که دره هنوز طرفدارانش را متعجب کند.
ازدواج اول و تولد یک دختر
لاریسا با همسر اول خود آناتولی میونچانسکی بسیار جوان ملاقات کرد. در آن سال ها ، او در یک گروه آواز می خواند ، برگزیده نیز روی صحنه اجرا می کرد. عاشقانه های اداری حدود یک سال به طول انجامید و پس از آن سرانجام این زوج تصمیم گرفتند که با هم زندگی کنند. اندکی پس از عروسی ، تنها دختر لاریسا متولد شد که نام او با نام لطیف آنجلینا بود.
به دلیل عامل Rh منفی در دره ، بارداری و زایمان دشوار بود ، این دختر ضعیف متولد شد و هفته های اول را در بیمارستان سپری کرد. شوهر در این دوره سخت از هر طریق ممکن از لاریسا حمایت کرد. وقتی اوضاع به حالت عادی بازگشت و کودک در خانه بود ، دولینا بازی های خود را از سر گرفت. تأمین هزینه های زندگی ضروری بود ، درآمد همسر برای خانواده به وضوح کافی نبود. علاوه بر این ، لاریسا نمی خواست در پیشرفت خلاق خود متوقف شود ، او صمیمانه صحنه را دوست داشت و نمی توانست بدون آواز زندگی کند.
در جبهه خلاقیت ، همه چیز عالی بود: اجراها ، تماشاگران مشتاق ، هزینه های خوب و چشم اندازهای عالی. اما در زندگی خانوادگی ، مشکلات آغاز شد. آناتولی به وضوح به موفقیت صحنه ای لاریسا حسادت می کرد و توجه غریبه ها به همسر جذاب کاریزماتیک او را اذیت می کرد. مشاجره ها و رسوائی ها آغاز شد ، اشتیاق میونچانسکی به نوشیدن شرایط اوضاع را بدتر کرد. بعداً ، لاریسا در مصاحبه ای اعتراف کرد که نمی تواند بدون تعرض کار کند. خواننده نمی خواست با شخصی که هر روز او را بیش از پیش ناامید می کند بماند. او تقاضای طلاق کرد ، دختر البته نزد مادرش ماند. این ازدواج در سال 1987 منحل شد ، آنجلینا در آن زمان تنها 4 سال داشت.
متأسفانه ، این زوج نتوانستند رابطه عادی خود را پس از جدایی حفظ کنند. برای مدت طولانی ، دره مانع ملاقات دخترش با پدرش شد ، برای انتقام ، میونچانسکی مصاحبه های خیلی تعارفی انجام نداد ، نه تنها در مورد همسر سابقش ، بلکه در مورد شوهرهای جدیدش هم دلچسب بود.
شوهر دوم: ویکتور میتیازوف
پس از طلاق رسوا ، دولینا به اولیانوفسک نقل مکان کرد و یک گروه موسیقی جدید در آنجا ایجاد کرد. Victor Mityazov در آن گیتاریست باس شد. مردی با ظاهری بیرحمانه بسیار عاشقانه به نظر می رسید: او دره را با گل پوشاند ، از او تعارف کرد ، مدام عشق خود را اعتراف کرد. لاریسا ، نسبت به چنین عشقی بی تفاوت نبود ، نمی توانست مقاومت کند ، اگرچه او احساسات شدیدی نسبت به نوازنده احساس نمی کرد. او جذب ثبات شد ، تمایل به اعتماد به فردی قوی و قابل اعتماد که حسادت به موفقیت در صحنه او را ندارد.
این زوج به طور رسمی رابطه را ثبت کردند ، ویکتور وظایف تهیه کننده را بر عهده گرفت و به لاریسا اجازه داد تا کاملاً روی خلاقیت تمرکز کند. تیم به مسکو بازگشت ، در ابتدا زندگی بسیار دشوار بود. اما خود دولینا گفت که این بار موفقیت واقعی برای او بود: او بسیار کار کرد ، مدام برنامه اجرا می کرد ، در کنسرت های انفرادی و گروهی شرکت می کرد و به تور می رفت.
مسئله مسکن نیز حل شد ، زیرا این خانواده در اولین سال پس از انتقال به پایتخت ، در یک هتل زندگی می کردند. خواننده با کمک حامیان مالی یک آپارتمان خریداری کرد و توانست زندگی خود را مطابق سلیقه خود تنظیم کند. ولی از ظاهر خود مراقبت کرد ، وزن زیادی از دست داد ، سبک لباس های خود را کاملا تغییر داد. مخاطبان صمیمانه تصویر جدید خواننده را تحسین کردند. ویکتور به طور کامل قسمت عقب ، سازماندهی نمایش ها ، رسیدگی به مسائل مالی ، حل و فصل درگیری ها را در گروه فراهم می کرد.
ازدواج سوم: ایلیا اسپیتسین
با یک جلسه جدید ، عقاید خانوادگی شکسته شد. این گروه نوازنده باس جدید سرگئی اسپیتسین را دارد. مرد جذاب سالها از لاریسا کوچکتر بود ، علاوه بر این ، آزاد نبود. با این وجود ، علی رغم حضور همسر و دختر کوچک ، رابطه ای بین گیتاریست و خواننده آغاز شد.پنهان کردن او از تیم امکان پذیر نبود ؛ ویکتور یکی از اولین کسانی بود که از عشق همسرش اطلاع داشت.
در ابتدا ، شوهر اهمیت زیادی برای شایعات قائل نبود: همیشه طرفدارانی در اطراف لاریسا بودند ، اما او دلیلی برای شایعات نکرد. پس از یک مکالمه صریح ، روشن شد: شایعات اصلاً بی اساس نیستند ، دره واقعاً عاشق است و مقاصد او جدی است. بعداً روزنامه نگاران سعی کردند بفهمند: چرا خواننده شوهر قابل اعتماد و دوست داشتنی خود را ترک کرد؟ پاسخ ساده است: به احتمال زیاد ، او هرگز او را دوست نداشته است. با وجود اولتیماتوم ها ، رسوائی ها و حتی تهدیدهای همسرش ، این ازدواج از هم پاشید.
عروسی جدید در سال 1998 برگزار شد. بار اول دشوار بود: هر دو همسر پس از طلاق زخم ها را التیام بخشیدند ، خود را به یکدیگر مالیدند و ساختن زندگی مشترک را آموختند. اما خود لاریسا سالهای بعد را شادترین و بسیار موفق در حرفه خود می داند. او متقاعد شده است که زندگی شخصی مرفه بهترین تأثیر را در خلاقیت دارد.
امروزه این خواننده هنوز با اسپیتسین ازدواج کرده است ، اما روزنامه های روزنامه به طور فزاینده ای در مورد جدایی قریب الوقوع این زوج می نویسند. مشخص نشده است که طلاق به ابتکار چه کسی ممکن است اتفاق بیفتد. این احتمال وجود دارد که این شایعات بی اساس باشد ، خود لاریسا آنها را تأیید نمی کند ، اما با تکذیب ها هم بیرون نمی آید. و در برخی مصاحبه ها ، او صریحاً اظهار داشت که خانواده واقعی و تغییرناپذیر او دختر و نوه محبوب او است. به هر حال ، پدر نوه کوچک او مشخص نیست ، آنجلینا با دقت نام خود را پنهان می کند ، فقط مشخص می کند که دختر بسیار شبیه پدرش است.