لاریسا والنتینوونا کادوچنیکووا بازیگر تئاتر و فیلم شوروی است. می توان سرنوشت خلاقانه او را موفق و روان نامید. او که دارای ظاهری باشکوه و عمق احساسات بود ، از بسیاری جهات سرنوشت مادرش را تکرار کرد.
دوران کودکی
این هنرمند آینده در یک خانواده خلاق ظاهر شد. پدرش ، والنتین ایوانوویچ ، یک هنرمند ، کارگردان انیمیشن و مادرش ، نینا آلیسوا ، بازیگر است. این دختر دوران کودکی خود را در مسکو در یک آپارتمان کوچک دو اتاقه در نزدیکی ایستگاه راه آهن کیفسکی گذراند. همه همسایگان خانه عظیم استالینیست اهل دنیای سینما بودند. ایوان پیریف ، بوریس آندریف ، تامارا ماکاروا ، سرگئی گراسیموف معروف در همان ورودی با کادوچنیکوف ها زندگی می کردند.
در سال 1936 ، فیلم "جهیزیه" اکران شد ، جایی که نینا آلیسووا در نقش درخشان نقش لاریسا را بازی کرد. این نام برای او سرنوشت ساز شد ، بنابراین در اینکه دخترش را که سال دیگر به دنیا آمد ، شکی وجود ندارد. چند سال بعد ، پسری به نام وادیم در خانواده ظاهر شد که وی نیز یک حرفه خلاق را انتخاب کرد و به یک تصویربردار برجسته تبدیل شد.
فضای خاصی از عشق در خانواده حاکم بود. پدر من دیوانه مادرم بود و او مانند یک منبع انرژی ، همه اطرافیان را با خود شارژ می کرد. والنتین کادوچنیکوف برنامه های بزرگی برای خلاقیت و زندگی داشت ، اما پس از بیماری ذات الریه ، بسیار جوان در تخلیه درگذشت.
مامان که زود بیوه شد ، نمی توانست مدت زیادی تنها باشد. در استودیوی فیلم Mosfilm ، او با فیلمبردار Pyotr Kuznetsov ملاقات کرد. او مانند سانچو پانزا بدشکل و کوتاه قد بود. از نظر ظاهری مرد غیرجذاب بهترین در حرفه خود محسوب می شد ، بازیگران به راحتی آرزو می کردند که با او کار کنند ، این موفقیت تضمین شده است. اما لاریسا از ناپدری خود عصبانی بود ، رابطه آنها به نتیجه نرسید. او ، که داده های عالی عالی خارجی داشت ، فکر کرد که در کنار یک مادر زیبا باید مردی مطابقت داشته باشد.
تربیت این دختر عمدتا توسط مادربزرگ او انجام می شد ، زیرا مادر او اغلب در محل بازی بود. لاریسا به طور جدی به باله علاقه داشت ، اما تصمیم گرفت که به کار پدر و مادرش ادامه دهد و اسنادی را به دانشگاه بازیگری ارائه کرد.
عشق اول
رمان یک دانشجوی جوان در VGIK و ایلیا گلازونوف 25 ساله مشهور ، از زمانی که لاریسا تنها هجده سال داشت ، آغاز شد. آنها در نمایشگاه این هنرمند دیدار کردند. اولین بار که چشمان او را دید ، فهمید که مطمئناً باید کشیده شوند. به مدت سه سال تمام ، دختر موزه او شد. استاد می خواست هر روز اعلامیه های مشتاقانه عشق و نبوغ خود را بشنود. او لاریسا را با هدایای گران قیمت خراب کرد ، آنها در جنوب با هم استراحت کردند ، اما او هرگز پیشنهاد ازدواج نکرد. او به خانواده احتیاج نداشت ؛ خلاقیت اصلی ترین چیز در زندگی او بود. مادری که در ابتدا از عاشقانه دخترش خوشحال بود ، سه سال بعد همه کار را انجام داد تا اطمینان حاصل کند که این رابطه زیبا اما دردناک پایان می یابد.
سایه های نیاکان فراموش شده
سرنوشت بلافاصله پس از وقفه ای دشوار با گلازونوف ، جلسه جدیدی به لاریسا كادوچنیكوا داد. در راهرو دانشگاهش ، او با یوری ایلینکو ، دانشجوی گروه دوربین ملاقات کرد. یک جوان آرام و مودب مدت هاست که این دختر را از میان دیگران جدا کرده است. یوری از او خواستگاری کرد و در پایان موسسه آنها ازدواج کردند. ایلینکو به استودیوی فیلم یالتا رفت و کادوچنیکووا به گروه Sovremennik دعوت شد. شوهر دیوانه وار به بازیگر زن حسادت می کرد ، اغلب می آمد و پیشنهاد می کرد که به سراغ او برود. کار مشترک مشترک آنها در کیف فیلمبرداری "سایه های اجداد فراموش شده" از کی یف آغاز شد. یوری به ویژه از لاریسا خواستار بود ، هوی و هوس و اشتباه مجاز نبود. در سال 1965 ، تصویر درخشان سرگئی پاراجانف منتشر شد و بیش از صد جایزه ملی و بین المللی جمع آوری کرد.
رابطه Kadochnikova و Ilyenko را نمی توان ساده خواند. او اغلب می شکست و همسرش را مقصر همه ناکامی ها می دانست. او معتقد بود شوهرش بدهی های زیادی به او دارد. یک شوهر حسود که کارگردان شد ، اصرار داشت که لاریسا فقط با او فیلمبرداری شده است.سرزنش های متقابل منجر به این واقعیت شد که این ازدواج که بیش از پانزده سال به طول انجامید ، بسیار زشت از هم پاشید.
نقش ماریچکا در فیلم "سایه های نیاکان فراموش شده" موفقیت این بازیگر را به ارمغان آورد و زندگی او را برای همیشه با اوکراین پیوند داد. این بازیگر سالهای زیادی را به تئاتر Kiev L. Ukrainka اختصاص داد ، و مجموعه آثار او چندین اثر مختلف داشت که البته "جهیزیه" در میان آنها بود. در این مرحله ، او سالگرد خلاقیت نیم قرن خود را ملاقات کرد.
رابطه جدید
مرد جدید زندگی کادوچنیکووا میخائیل سارانچوک ، کارگردان تئاتر درام روسیه بود. مدت طولانی ناامیدانه عاشق ، او در زمانی ظاهر شد که هنرمند به ویژه به مراقبت و توجه نیاز داشت. میخائیل قاطعانه خانواده سابق خود را رها کرد و به لاریسا رفت. ازدواج سعادتمندانه آنها 25 سال به طول انجامید.
زندگی لاریسا کادوچنیکووا درخشان و پر حادثه بود. نقش های او در اجراهای تئاتری و بیش از سی اثر در فیلم ها مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است. به این بازیگر زن عنوان هنرمند خلق روسیه و اوکراین اعطا شد. با وجود سن بالا ، لاریسا والنتینوونا از تئاتر جدا نمی شود. او که یک زن مطلق است ، همیشه توسط مردان برجسته و موفق محاصره می شود. و در لحظات تنهایی ، بازیگر زن نقاشی می کشد. با استعداد و زیبا ، هرگز لذت مادر شدن را تشخیص نمی دهد ، او هنوز هم خود را یک زن شاد می داند.