النا مالیشوا برجسته ترین نماینده طب روسی در تلویزیون است. البته بینندگان به شخصیت و زندگی خارج از صفحه نمایش او علاقه مند هستند ، بنابراین مجری برنامه اغلب میهمان مصاحبه های مختلف می شود. مالیشهوا اعتراف می کند که هرگز جاه طلبی های شغلی را برای خود در وهله اول قرار نداده است. اولویت او نقش همسر و مادر است. و هرگونه دستاورد شغلی در مقایسه با تربیت فرزندان باهوش باهوش و یک ازدواج 30 ساله خوشبخت با همسر محبوبش رنگ پریده است.
تاریخچه ازدواج
النا واسیلیوانا مالیشوا (از بدو تولد - شابونینا) در سال 1961 در خانواده ای از کارگران پزشکی متولد شد. مادر وی پزشک اطفال و پدرش رئیس پزشک بیمارستان بودند. با وجود حرفه دشوار ، والدین تمام تلاش خود را می کردند تا کودکی فرزندان خود را شاد کنند. در کمال تعجب ، خود النا واسیلیوانا ، برادر دوقلوی او الکسی و خواهر بزرگترش مارینا به اتفاق آرا حرفه والدین را به ارث بردند. در سال 1984 ، مالیشوا از دانشگاه پزشکی کمروو فارغ التحصیل شد و برای تحصیل در دانشکده تحصیلات تکمیلی آکادمی علوم پزشکی به مسکو رفت.
در مورد زندگی شخصی ، والدین دخترانشان را به شدت تربیت کردند و به آنها اجازه رنگ آمیزی یا پیچیدن موهایشان را ندادند. از هر پیاده روی یا خرما انتظار می رفت که النا حداکثر تا ساعت 9 شب به خانه برود. بنابراین ، او متواضعانه و مسئولیت پذیر بزرگ شد. در آن روزها ، دختران عمدتاً در دوران دانشجویی ازدواج می کردند و سن بالای 25 سال نیز زمان دوشیزگان قدیمی محسوب می شد. مالیشوا اعتراف کرد که مسئله تنظیم زندگی شخصی او را کمی نگران کرده است ، اما جایی در اعماق روح او اعتماد به نفس در دیدار زودهنگام با شوهر آینده اش بود. و این آشنایی دیری نپایید.
در فوریه 1986 ، ایگور یوریویچ مالیشف ، دانشجوی م Instituteسسه پزشکی تومسک ، برای تحصیلات تکمیلی در مسکو آمد. یکی از اولین کسانی که در آنجا ملاقات کرد همسر آینده اش بود. خنده دار است که قبل از سفر ، دوستان فقط به ایگور توصیه می کردند که از نزدیک دانشجوی آکادمی را به یک دانشجوی تحصیلات تکمیلی جوان به نام شابونینا نگاه کند. و مالیشف که هنوز نمی دانست چه کسی مقابل اوست ، با نگاه اول عاشق همسر آینده اش شد.
او حتی از شعرهای مایاکوفسکی ، که النا دوست داشت در تاریخها بخواند ، ترسناک نبود ، که به معنای واقعی کلمه آقایانش را شوکه کرد. ایگور موفق شد حتی در مورد پدر سختگیر عروس نیز تأثیر خوبی بگذارد ، اگرچه سلفش از این "ریخته گری" عبور نکرد. به هر حال ، خود Malysheva به عشق در نگاه اول اعتقاد ندارد ، و در ظاهر احساسات ، مهمترین چیز برقراری ارتباط و شناختن یکدیگر است.
همسران آینده حدود شش ماه با هم ملاقات داشتند. ایگور والدین النا را کاملاً شیفته خود کرد. با این حال ، مالیشهوا پیشنهاد ازدواج کلاسیک را در عملکرد خود نشنید. پس از یکی از قرارها ، هنگام خداحافظی در واگن مترو ، مرد جوان به سادگی از او دعوت کرد که مادر پسرانش شود. النا رفت ، وقت نداشت که جواب بدهد و حرف های دوست پسر خود را به معنای واقعی کلمه فهمید. او تمام شب به فکر تربیت فرزندان دیگران بود که ایگور از او مخفی کرده بود و صبح تصمیم گرفت که هنوز می خواهد همسرش شود. درست است ، داماد به سرعت این توهمات را از بین برد. عروسی آنها در سپتامبر 1986 برگزار شد.
زندگی خانوادگی و فرزندپروری
زندگی خانوادگی مالشیف آزمایشات آنها را پشت سر نگذاشت. برای اولین بار ، این زوج در 16 مارس 1988 ، هنگامی که پسرشان یوری متولد شد ، پدر و مادر شدند. دو سال بعد ، در دسامبر 1990 ، برادر کوچک وی واسیلی متولد شد. این زوج جوان که خانه خود را در مسکو نداشتند ، مجبور شدند در خوابگاه م Instituteسسه معدن و حتی پس از آن به طور غیرقانونی جمع شوند. اندکی قبل از تولد اولین فرزندش ، النا واسیلیوانا موفق شد از پایان نامه دکترای خود دفاع کند. وقتی یوری کوچک بود ، او به عنوان پزشک در بخش اورژانس کار می کرد ، به شیفت شب می رفت.
وقتی در سن 9 ماهگی پسر دومشان واسیلی مریض شد ، مالیشف مجبور شد در شهرهای مختلف متفرق شوند. کودک نیاز به یک عمل جراحی داشت و پس از آن شرایط برای بهبودی و مراقبت خوب لازم بود.در مسکو ، بدون مسکن و اقوام نزدیک ، این کار بسیار دشوارتر شد. بنابراین ، النا و فرزندانش نزد والدین خود در کمروو بازگشتند. وی در زادگاه خود در سال 1992 ، اولین بار در تلویزیون به عنوان مجری برنامه "دستور العمل" ظاهر شد.
وقتی زمان بازگشت به مسکو فرا رسید ، مالیشهوا کمی متاسف شد که از یک کار جدید جالب جدا شد. اما در پایتخت ، به موازات فعالیت های پزشکی ، النا واسیلیوانا شروع به شرکت در پروژه های مختلف تلویزیونی کرد. البته ترکیب خانواده و کار برای او دشوار بود. بعضی اوقات مجبور شدم نیمه شب را در برشهای شبانه بگذرانم. این مجری اذعان داشت که ، در اعماق روح خود ، دائما منتظر اولتیماتوم همسرش بود که خواستار ترک تلویزیون بود. به اندازه کافی عجیب ، برعکس ، ایگور یوریویچ به عنوان محرک اصلی او عمل کرد. وی گفت: "این زندگی است. مبارزه کردن! موفق خواهید شد. " سالها بعد ، مالیشهوا متقاعد شد که موفقیت موفقیت آمیز خود را مدیون همسرش است.
همسران سعی کردند فرزندان خود را با شدت ، احترام به کار و پول دیگران تربیت کنند. خود النا و خواهر و برادرش یک بار توسط والدینشان برای کار در نوجوانی به عنوان مأمور بیمارستان فرستاده شدند. مالیشوا با در نظر گرفتن این تجربه به عنوان مدرسه خوب زندگی ، با پسران خود نیز همین کار را کرد.
اکنون خانواده مالیشف
النا واسیلیوانا متقاعد شده است که برای کودک صرفه جویی در تنها یک چیز غیرممکن است - آموزش با کیفیت خوب. بنابراین ، هر دو پسرش در آمریکا تحصیل کردند. یوری از نظر شغلی پزشک است و واسیلی می خواست وکالت کند و این سنت خانوادگی را زیر پا بگذارد. در حال حاضر اولین مالشیوا با او به عنوان تهیه کننده خلاق برنامه "زندگی عالی است" با او کار می کند. در تابستان 2014 ، او با دختری به نام کارینا ازدواج کرد و در زمستان 2015 آنها صاحب پسری شدند ، ایگور یوریویچ مالیشف ، نام کامل پدربزرگش.
النا واسیلیوانا ، نوه اش را دوست دارد ، اما مانند همسرش. او اذعان می کند که سعی می کند در تربیت او دخالت نکند و همیشه حرف آخر را برای والدین جوان می زند. او رابطه بسیار خوبی با عروس خود داشت ، کارینا بلافاصله مجری تلویزیون را با حیا ، مسئولیت و سخت کوشی فتح کرد.
طی این سالها شوهر مالیشوا در حرفه خود موفقیت کمتری نسبت به همسرش در تلویزیون کسب نکرد. وی دانشمند و متخصص مشهور در زمینه زیست شناسی مولکولی ، دکترای علوم پزشکی ، استاد دانشگاه پزشکی و دندانپزشکی Evdokimov Moscow است.
علیرغم 30 سال تجربه خانوادگی ، النا واسیلیوانا اعتراف می کند که او و همسرش بسیار متفاوت هستند. فعالیت او تعادل در طبیعت آرام همسرش است. او بیشتر از حضور در یک آزمایشگاه علوم بیشتر از حضور در مراسم اجتماعی با همسرش لذت می برد. بنابراین ، آنها بندرت با هم جایی بیرون می روند. اما مالیشهوا مدتهاست که به این سبک زندگی عادت کرده است. او خود را زنی بسیار خوشبخت می داند که با موفقیت شغل و خانواده خود را با هم ترکیب کرده است. و شایستگی اصلی متعلق به شوهر محبوب او است.