سوتلانا سوتلیچنایا را یکی از زیباترین بازیگران زن سینمای شوروی می نامند. نقش های برجسته زیادی در کارنامه او وجود نداشت ، اما حتی قسمت هایی با مشارکت این هنرمند برای تماشاگران روشن و به یاد ماندنی شد. Svetlichnaya زود ازدواج کرد ، و سرنوشت خود را با همکار و همکلاسی ولادیمیر ایواشوف بست. زندگی خانوادگی آنها بدون ابر نبود. هر دو عاشقانه بودند و افسردگی به دلیل کمبود نقش. اما هنوز ، در آخرین لحظه ، آنها همیشه موفق به نجات رابطه متزلزل شدند.
صفحه نمایش قهرمان
اگر اصرار مادرش نبود سوتلانا سوتلیچنایا هرگز بازیگر نمی شد. این او بود که یک دختر استانی آرام را برای ورود به VGIK به مسکو فرستاد. بازیگر آینده به یاد آورد که وقتی از رقابت 80 نفر برای یک مکان مطلع شد ، چقدر وحشت زده بود. خوشبختانه ، وی موفق شد به تعداد متقاضیانی که در دوره میخائیل روم افسانه ای پذیرفته شده اند ، وارد شود. در سال دوم تحصیل ، دو دانشجوی جدید به آنها آمدند - ولادیمیر ایواشوف و ژانا پروخورنکو. در حقیقت ، آنها قرار بود یک سال بزرگتر باشند ، اما به دلیل فیلمبرداری اولین فیلم خود ، تصنیف یک سرباز ، بیش از حد از دست دادند. برای جلوگیری از اخراج ، بازیگران جوان برای یک سال دوم ماندند.
نقاشی "تصنیف یک سرباز" در آن زمان در سراسر جهان رعد و برق داشت و قلب میلیون ها دختر توسط ولادیمیر ایواشوف باورنکردنی در نقش آلیوشا اسکورتسوف اسیر شد. سوتلیچنایا همچنین موفق شد به صورت غیابی عاشق تصویر روی صفحه این بازیگر شود و حتی تصور نمی کرد که به زودی در زندگی واقعی با او ملاقات کند. به محض بازگشت وی به VGIK ، یک مبارزه واقعی برای جلب توجه یک ستاره در حال ظهور سینما در میان دانشجویان دیگر آغاز شد.
برعکس ، Svetlichnaya با خویشتن داری رفتار کرد ، و ابراز همدردی نکرد. فرصت نزدیک شدن به ایواشوف در جریان تمرین نمایش "قزاقها" بر اساس لئو تولستوی ، خود را به او نشان داد. در یکی از صحنه ها ، آنها باید بوسه می کردند ، پس از آن ولادیمیر به طور غیر منتظره عشق خود را به سوتلانا اعتراف کرد. آنها شروع به معاشرت کردند و در ژانویه 1961 رابطه را به طور رسمی ثبت کردند.
آنها تصمیم گرفتند جشن عروسی را در ملیتوپول برگزار کنند ، جایی که پدر و مادر Svetlichnaya در آن زمان اقامت داشتند. از آنجا که پدرش نظامی بود ، در طول سالهای خدمت ، خانواده بسیاری از شهرها و جمهوری های اتحاد جماهیر شوروی سابق را تغییر داد ، تا اینکه در اوکراین اقامت گزید. ولادیمیر و سوتلانا تنها نیامده اند ، بلکه با هم دانش آموزان و خانواده داماد هستند. عروسی پر سر و صدا ، روشن ، شاد و بسیار مهمان نواز بود.
خانواده خلاق
از سفر به سرزمین مادری ، سوتلانا در حال بارداری با پسر بزرگش بود. ایواشوف همسر جوان خود را به یک اتاق 18 متری در یک آپارتمان مشترک آورد ، جایی که او با پدر و مادر ، برادر و خواهرش زندگی می کرد. سوتلانا و ولادیمیر با برادر کوچکترش یورا روی زمین خوابیدند. مادر شوهر از شخص اضافی که در خانه آنها مستقر شده بود عصبانی بود و علاوه بر این ، به غیر از بورس تحصیلی متوسط ، درآمد هم نداشت.
اوضاع حتی بیشتر بدتر شد وقتی که این زوج جوان صاحب پسری به نام آلیوشا شدند که به نام قهرمان داستان "تصنیف سرباز" نامگذاری شد. خوشبختانه خانواده با کمک کارگردان این فیلم ، گریگوری چوخرای نجات یافتند. او به مقامات درست متوسل شد و از اوضاع دشوار زندگی ستاره جوان صفحه شوروی گفت. به زودی یک آپارتمان جداگانه به دو اتاق Ivashovs داده شد.
سوتلانا پنهان نمی کند که مادر خیلی خوبی نبوده و بی وقفه در صحنه فیلمبرداری و سفرهای کاری ناپدید می شود. او اولین فیلم خود را در سالهای دانشجویی در فیلم تاتیانا لیوزنووا "بهشت به او تسلیم" کرد. خاله که به طور موقت به مسکو نقل مکان کرد ، با پسرش آلیوشا به او کمک کرد. یک بازیگر با ظاهری درخشان اغلب به سفرهای خارجی به جشنواره های سینمایی اعزام می شد ، با این حال با فیلم های دیگران همراه شد.
در سال 1968 بهترین ساعت برای Svetlichnaya فرا رسید. او در کمدی معروف "بازوی الماس" نقش آنا سرگئنا را بازی کرد. اکنون او حتی در خیابان ها بیشتر از شوهرش شناخته می شود. اگرچه طبق گفته های این بازیگر زن ، هیچ وقت حسادت حرفه ای بین آنها نبود.در دهه 60 ، این زوج حتی در سه فیلم با هم بازی کردند: "عمه با بنفشه" ، "یک قهرمان از زمان ما" ، "ماجراهای جدید گریزان".
Svetlichnaya خود را یک طبیعت عاشقانه می نامد. در اوج زندگی حرفه ای خود ، او مورد توجه مردان قرار گرفت ، اظهارات عشق دریافت کرد و به سرگرمی های کنار خود پرداخت. به عنوان یک قاعده ، بازیگر زن ترجیح می دهد به جزئیات نپردازد ، زیرا آندره میرونوف ، ویاچسلاو تیخونوف ، استانیسلاو روستوتسکی از دوستداران او نامیده می شوند. او فقط اعتراف می کند که توجه طرفدارانش را از شوهرش مخفی نکرده است. با این حال ، طبق شایعات ، ایواشف نیز به همسرش وفادار نماند.
اما هر بار که در آستانه جدایی بودند ، زوجین ازدواج خود را نجات دادند و همچنان در کنار هم بودند. در سال 1972 آنها پسر دوم به نام اولگ داشتند. گاهی اوقات Svetlichnaya از شوهرش ناراحت می شد که او کارگردانی نمی شود که همیشه در فیلم هایش او را بازی می کند. از دهه 80 ، هر دو از کمبود تقاضای خلاق رنج می برند. به زودی آنها مجبور شدند تئاتر بازیگر فیلم را به دلیل کمبود کار ترک کنند. ایواشوف برای تأمین معاش خانواده خود در یک سایت ساختمانی کار می کرد ، مدیر فروش بود و به تجارت مشغول بود. سوتلانا به نوبه خود آپارتمان همسایه ثروتمند خود را تمیز کرد و جاروبرقی فروخت.
فراق برای همیشه
بعد از یكی از مشاجرات مهم و آشتی ، ایواشوف و سوتلیچنایا تصمیم گرفتند كه ازدواج كنند. این اتفاق در سال 1994 افتاد و در سال 1995 این بازیگر با دیدن آخرین سفر خود در اینجا به خاک سپرده شد. سالها از زخم معده رنج می برد و پس از حمله ای دیگر نجات پیدا نکرد. سوتلانا در 55 سالگی بیوه شد. به گفته وی ، او جای خود را از دست داد ، احساس تنهایی دردناکی کرد ، اگرچه پسران سعی در حمایت از مادر تسلی پذیر داشتند.
از این حالت ، بازیگر برای مدت طولانی بیرون می آمد ، گاهی اوقات ، مرتکب اقدامات عجولانه می شد. اینها شامل ازدواج دوم ، بسیار کوتاه Svetlichnaya است. او ازدواج خود را که کمتر از یک ماه به طول انجامید ، یک وسواس فکری می داند. شاعر و بارگ سرگئی اسمیرنوف-سوکولسکی به عنوان برگزیده وی انتخاب شد. سوتلانا به دنبال گرما ، توجه ، عشق بود ، اما خیلی زود از انتخاب خود ناامید شد.
در سال 2006 ، هنگامی که پسر کوچک او اولگ درگذشت ، سرنوشت ضربه جدیدی برای او فراهم کرد. طبق نسخه رسمی ، علت مرگ سو abuse مصرف الکل بوده است ، اما این بازیگر زن از جنبه های جنایی این داستان مطمئن است. اولگ ایواشوف فرزندی و همسری نداشت. سوتلانا آفاناسیونا با وارث ارشد ، همیشه در روابط پرتنش بود و مدتها نمی توانست ارتباط برقرار کند. فقط در سال 2018 ، الکسی ایواشوف گفت که او و مادرش سرانجام زبان مشترکی پیدا کرده اند.
Svetlichnaya رمان هایی با هواداران جوان را که مطبوعات در سال های اخیر به او نسبت داده اند ، داستان می نامد. وی شوهر فقیدش ولادیمیر ایواشوف را مرد اصلی زندگی خود می داند و یاد و خاطره او را در قلب خود گرامی می دارد.