همسر آرکادی رایکین - روت مارکوونا ایوفه - در سال 1915 در رومنی در منطقه سومی اوکراین متولد شد. کمی بعد ، خانواده اش به لنینگراد نقل مکان کردند. در اینجا دختر پزشک معروف مارک ایوفا با شوهر معروف آینده خود ملاقات کرد.
آرکادی رایکین فردی بسیار جذاب و کاریزماتیک بود. همیشه زنانی در اطراف او بودند. اتفاق افتاده برای بازیگر و رمان های کنار. با این حال ، تنها و بزرگترین عشق او همیشه فقط همسر او باقی مانده است - روت ایوفا.
آشنایی
هنگامی که هنوز در دبیرستان تحصیل می کرد توجه خود را به روت آرکادی رایکین ، دختر جذاب و بسیار جدی جلب کرد. در دوران جوانی ، بازیگر بزرگ آینده واقعاً عاشق تئاتر بود. و البته ، آرکادی در نمایش های آماتور مدرسه نیز شرکت داشت.
هنگامی که محافل تئاتر مشهور آینده اتحادیه برای اجرای برنامه در یک مدرسه نزدیک دعوت شد. برای اولین بار در بین تماشاگران ، رائکین روت یا مانند همه اطرافش روما را دید. بعداً ، مرد جوان چندین بار در خیابان با دختری که دوستش داشت آشنا شد. با این حال ، از روی حیا ، در آن زمان جرات نزدیک شدن به او را نداشت.
آرکادی فقط هنگامی که جوانان از قبل در کالج هنرهای نمایشی لنینگراد تحصیل می کردند ، روت را برای اولین قرار ملاقات داد. رایکین به طور تصادفی رم را در کافه تریای کالج دید و سرانجام تصمیم گرفت با او صحبت کند و این دختر را به سینما دعوت کند.
عروسی
یک عاشقانه طوفانی بین جوانان از همان جلسه اول آغاز شد. با این حال ، متأسفانه والدین این دختر با رابطه آرکادی و روت مخالفت کردند. به نظر آنها ، دختر یک پزشک مشهور ، که همچنین برادر آکادمیک-فیزیکدان Ioffe است ، نباید با "دلقک سیرک" آینده دیدار کند.
پدر و نامادری وی برای اینکه Raikin را از روت دور کنند ، حتی او را از شهر - به خانه خود بردند. اما مسلماً چنین مانعی نتوانست مانع عاشق جوان راکین شود. به نوعی - روی گاری ها و صندلی های متقاطع ، بازیگر آینده به خانه روت رسید.
در تمام طول راه رائکین سخنرانی داغی را تمرین می کرد که با کمک آن قصد داشت مورد پسند والدین محبوب خود قرار گیرد. با این حال ، در پایان ، مرد جوان حتی اجازه ورود پیدا نکرد.
هر چه بود ، اما پس از بازگشت روت به لنینگراد ، جوانان دوباره ملاقات کردند - این بار به طور پنهانی از والدین خود. سرانجام ، مادرخوانده و پدر رم مجبور شدند که کنار بیایند و دیگر در روابط عاشقان دخالت نکنند.
در دنیای تئاتر یک افسانه وجود دارد که چگونه ، با اتمام دانشکده فنی ، رایکین پدر و مادر روت را به بازی فارغ التحصیلی خود دعوت کرد. ظاهراً که استعداد برگزیده دختر را تحسین کرده است ، نامادری و پدر روما ، بلافاصله با ازدواج جوانان موافقت کردند.
عروسی آرکادی رایکین و روت ایوفا در سال 1935 برگزار شد. بلافاصله پس از عروسی ، زوج جوان برای زندگی در خانه ثروتمند پدر و مادر روما نقل مکان کردند.
آشفتگی
رابطه رایکین با والدین معشوقش بلافاصله کارساز نبود. این بازیگر که در آن زمان محبوبیت زیادی پیدا می کرد ، این واقعیت را دوست نداشت که مادرخوانده روت با او مانند یک کودک رفتار کند. علاوه بر این ، آرکادی ، که در خانواده ای فقیر به دنیا آمد ، از صحبت های ابدی در مورد آشنایی های جدید ، مد و قیمت لباس های گران قیمت ناراحت شد.
به دلیل تنش مداوم و مشاجره با نامادری روت ، آرکادی رایکین به زودی حتی دچار مشکلات سلامتی شد. این هنرمند تنها در سن 26 سالگی دچار حمله قلبی شد. در همان زمان ، بیماری پارودیست به حدی شدید بود که پزشکان عملا فرصتی به او نمی دادند. بعد از حمله قلبی بود که رایکین رشته خاکستری معروف خود را در موهای خود گرفت.
در یک لحظه آرکادی خسته از رسوایی های مداوم ، به سادگی دختر کاتیا را که قبلاً برای این زوج به دنیا آمده بود ، از خانه مادر شوهرش گرفت و با او نزد والدینش رفت. روت به محض اطلاع از آنچه اتفاق افتاده است ، بلافاصله به دنبال شوهرش رفت.
والدین رایکین این زوج جوان را بسیار گرم پذیرفتند. بعلاوه ، بزودی اتاق بازیگران در یک آپارتمان مشترک به بازیگران داده شد.روت و آرکادی متعاقباً سالها در این اتاق کوچک زندگی کردند.
جنگ
در طول جنگ جهانی دوم ، آرکادی رایکین در جبهه ها گشت و گذار زیادی کرد و در مقابل سربازان صحبت کرد. روت ایوفه او را در این سفرها همراهی می کرد ، از جمله در اجراها و تعداد او.
دختر کاتیا که هنوز 3 ساله نشده بود توسط پدر و مادرش رها شد تا توسط زنی عجیب در تاشکند بزرگ شود. متأسفانه از کاتیا در این خانه به خوبی مراقبت نشده بود. این زن شوهر و پسران خود را که از بسیج در زیرزمین خود پنهان شده بودند پنهان کرد و تمام پول ارسال شده توسط رایکین ها را صرفاً صرف آنها کرد.
کاتیا عملاً چیزی نگرفت و در آخر بسیار ضعیف شد. با این حال ، جنگ خیلی زود پایان یافت و والدین دختر لاغر را به خانه بردند.
سرگرمی ها
رایکین جذاب هرگز یک خانواده خانوادگی بسیار نمونه نبوده است. این بازیگر در طول زندگی سرگرمی های زیادی داشت. روت مارکوونا ، به عنوان زنی خردمند ، با خیانت های شوهرش آرام رفتار می کرد ، زیرا می دانست آرکادی هم به راحتی آتش می گیرد و هم سریع سرد می شود.
فقط یک بار رایکین رابطه جدی با بازیگر بسیار زیبا و خیره کننده Garen Zhukovskaya را آغاز کرد و حتی می خواست خانواده را ترک کند. روت مارکوونا ، در آن زمان فرزند دوم را زیر قلب خود حمل می کرد ، از خیانت همسرش بسیار نگران بود و بسیار گریه کرد. با این حال ، در پایان ، رایکین هنوز تصمیم گرفت که در خانواده بماند.
پسر Kostya که اندکی پس از آن متولد شد ، کلاً زن و شوهر را آشتی داد. متعاقباً ، روت مارکوونا هرگز رمان خود را به رایکین یادآوری نکرد.
زمانی روما خود به بازیگر دلیل نگرانی داد. واقعیت این است که قبل از جنگ ، خود لئونید برژنف شروع به مراقبت از همسر رایکین کرد ، گرچه هنوز به پست دبیر کل منصوب نشده بود. مدتی ، روت مارکوونا ، به دلیل ادب ، خواستگاری لئونید ایلیچ را پذیرفت ، اما با این وجود او همیشه به راکین وفادار ماند.
روما ایوفه و آرکادی رایکین زندگی طولانی و شادی داشتند. روت ماركوونا چندین سال از شوهرش زنده ماند و تا زمان مرگش با گرما و عشق فراوان درباره او صحبت كرد.