پدی چایفسکی (نام اصلی سیدنی آرون) فیلمنامه نویس ، نویسنده ، تهیه کننده و نوازنده مشهور آمریکایی است. او یکی از تنها پنج نماینده صنعت فیلم در تاریخ هالیوود شد که موفق به کسب 3 اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی و اصلی شد.
پدی در طول "عصر طلایی تلویزیون آمریکا" به طور گسترده ای شناخته شد. او داستانهای نمایشی واقع گرایانه ای راجع به زندگی آمریکایی های معمولی خلق کرد که به طور مداوم با موفقیت های چشمگیر تماشاگران روبرو شده اند.
در طول کار خود ، فیلمنامه نویس جوایز ، جوایز و نامزدهای زیادی دریافت کرده است ، از جمله: اسکار ، امی ، کیوان ، جایزه انجمن نویسندگان آمریکا ، گلدن گلوب ، بفتا ، انجمن منتقدان فیلم لس آنجلس ، هیئت ملی بررسی تصاویر متحرک ، نیویورک حلقه منتقدان فیلم.
زندگی نامه خلاقانه چایفسکی از سال 1945 آغاز شد. در طول زندگی حرفه ای خود ، وی برای 28 فیلم نامه نوشت ، تهیه کننده 3 فیلم شد ، وی در 3 پروژه نقش آفرینی بازی کرد. پدی همچنین در موارد متعددی در اسکارها ، نمایش های محبوب و مستند شرکت کرده است.
حقایق بیوگرافی
سیدنی هارون در ایالات متحده و در خانواده یهودی-روسی هری و گاسی چایوسکی (نام خانوادگی روسی استوچفسکی) متولد شد. پدرم سربازی بود و سالها در ارتش روسیه خدمت می کرد. وی در سال 1907 به ایالات متحده مهاجرت کرد. مامان در یک دهکده کوچک نزدیک اودسا متولد شد. وی در سال 1909 به آمریکا نقل مکان کرد.
هری پس از استقرار در نیویورک ، در یک شرکت تهیه شیر از نیوجرسی شغل گرفت. وی سالها در آنجا کار کرد و سرانجام صاحب سهام بزرگی در لبنیات دل وود شد. وقتی هری و گوسی زن و شوهر شدند ، او قبلاً به اندازه کافی ثروت مناسب زندگی خانواده را داشت. این زوج دارای سه فرزند بودند: ویلیام ، وین و سیدنی. در سال 1929 ، در جریان بحران مالی ، هری ورشکست شد و خانواده مجبور به بازگشت به برانکس شدند.
پسر از سنین پایین علاقه خود را به مطالعه و ادبیات نشان داد. وی در یک مدرسه ابتدایی دولتی در برانکس تحصیل کرد ، سپس در دبیرستان دیویت کلینتون تحصیل کرد و در آنجا سردبیر مجله ادبی The Magpie بود.
چایفسکی پس از پایان دبیرستان ، تحصیلات خود را در کالج سیتی در دانشگاه نیویورک در بخش علوم اجتماعی ادامه داد. در سالهای دانشجویی ، این مرد جوان به طور فعال در ورزش فعالیت داشت و در تیم فوتبال تروجان های Kingsbridge بازی می کرد.
در سال 1943 ، مرد جوان به ارتش اعزام شد و در عملیات نظامی در اروپا شرکت کرد. در آنجا بود که او لقب "پدی" را دریافت کرد که بعداً به نام مستعار وی تبدیل شد.
پدی در صف های لشکر پیاده خدمت می کرد و بر اثر ترکش مین به شدت زخمی شد. به دلیل شرکت در عملیات های نظامی و نشان دادن شجاعت ، نشان قلب بنفش به وی اعطا شد. صورت و بدن مرد جوان پس از زخمی شدن و مداوا در بیمارستان ، جای زخم باقی مانده بود که وی از تمام عمر بسیار خجالتی بود.
وی در حین معالجه در بیمارستان ، كتاب و متنهای مختلفی برای كمدیهای موسیقی نوشت. در سال 1945 نمایشی بر اساس نمایشنامه "No T. O. for Love" وی روی صحنه رفت و در یک پایگاه نظامی به نمایش درآمد.
پس از پایان جنگ ، تولید توسط تئاتر اسکالای لندن روی صحنه رفت. در اولین نمایش ، پدی با جوشوا لوگان آشنا شد ، که بعداً در نوشتن چندین فیلمنامه چایفسکی همکاری کرد. کارگردان معروف G. Kanin از نویسنده دعوت کرد تا در پروژه فیلم "جلال واقعی" با او همکاری کند.
راه خلاقانه
پس از بازگشت از خدمت سربازی ، پدی مدتی در چاپخانه ای متعلق به عمویش کار کرد.
در سال 1947 ، او برای ادامه کار به عنوان فیلمنامه نویس به هالیوود رفت. دوستانش به او کمک کردند تا در حسابداری یونیورسال پیکچرز کار کند تا بتواند برای زندگی خود درآمد کسب کند و اجاره خانه خود را پرداخت کند.
پدی تحصیلات خود را در کارگاه بازیگری آغاز کرد و حتی چندین نقش پرفروش را در فیلم های دوستش G. Kanin بازی کرد. پس از مدتی ، مرد جوان اولین فیلمنامه خود را به Universal Pictures ارائه داد و به عنوان دستیار فیلمنامه نویس استخدام شد. اولین فیلمنامه پدی هرگز مورد استقبال قرار نگرفت ؛ شش ماه بعد ، وی از استودیو اخراج شد.
او تلاش دیگری برای یافتن کار به عنوان فیلمنامه نویس در فاکس قرن بیستم انجام داد ، اما در نهایت دوباره ناکام ماند. او دوست نداشت فیلمنامه های آماده را بازنویسی کند و صحنه هایی را برای فیلم های کم هزینه ارائه دهد. بنابراین ، پس از چند ماه ، او کار خود را رها کرد و با قول هرگز به هالیوود بازگشت به نیویورک رفت.
موفقیت واقعی فقط در سال 1955 به چایفسکی رسید. او فیلمنامه مارتی را به کارگردانی دلبرت مان نوشت. این فیلم داستان مردی تنها به نام مارتی را روایت می کند که با مادرش در برانکس زندگی می کند ، و توسط اقوام زیادی که از ایتالیا به آمریکا آمده اند ، محاصره شده است. او فقط یک دوست دارد ، آنجی ، که اغلب بعد از کار با او ملاقات می کند. آنها وقت خود را بی هدف می گذرانند ، و فقط در رویای خود می بینند که چگونه چیز جالب در زندگی پیدا کنند و خلا spiritual معنوی را پر کنند.
این فیلم 4 اسکار و 4 نامزدی دیگر برای این جایزه دریافت کرد. وی همچنین دو جایزه از جشنواره کن ، دو جایزه از آکادمی انگلیس و گلدن گلوب دریافت کرد.
چایفسکی نامزدی بعدی اسکار را برای فیلمنامه درام بیوگرافی الهه دریافت کرد که براساس زندگی نامه مرلین مونرو افسانه ای ساخته شده بود. اما این بار جایزه را نگرفت.
پدی بیشترین جوایز را برای فیلمنامه فیلم سینمایی "بیمارستان" دریافت کرد که در سال 1971 در صفحه نمایش اکران شد. وی برنده جوایز: اسکار ، گلدن گلوب ، آکادمی انگلیس و جشنواره فیلم برلین شد.
سومین "اسکار" در سال 1977 برای فیلمنامه فیلم "Teleset" به نویسنده تعلق گرفت.
زندگی شخصی
پدی در سال 1949 ازدواج کرد. منتخب او سوزان ساکلر بود که تا پایان روزهای زندگی با او زندگی کرد. در سال 1955 ، این زوج صاحب پسری به نام دن شدند.
در سال 1980 ، نویسنده به شدت بیمار شد و در بیمارستان بستری شد. تجزیه و تحلیل نشان داد که وی سرطان دارد. به این مرد پیشنهاد جراحی داده شد ، اما وی تصمیم نگرفت که از شیمی درمانی استفاده کند. این بیماری به سرعت پیشرفت کرد و درمان هیچ کمکی نکرد.
پدی در تابستان سال 1981 در بیمارستان درگذشت. وی را در گورستان کنسیکو به خاک سپردند.