یک دوره جالب و چشمگیر در تاریخ کشور ما وجود داشته است. در آن زمان ، نویسندگان و شاعران به اتحادیه پیوستند و رئیسی بر آنها منصوب شد. باید بگویم که این سازمان به بسیاری از نویسندگان با استعداد کمک کرده است. با این حال ، نیکولای گلازکوف در ساختار آن نمی گنجید. اصحاب در قلم و منتقدان واقعاً او را دوست نداشتند ، اما به او احترام می گذاشتند.
شعرهای بدون قالب
شخصیت پردازی هر شاعر به عنوان مروری بر آثار وی نوشته می شود. و از طریق منشور تصاویر ایجاد شده ، در مورد شخصیت فردی که شعرها را می سراید ، نتیجه گیری می شود. بله ، یک فرد می تواند با استعداد باشد ، اما مدیریت ضعیفی دارد. بیوگرافی رسمی نیکولای گلازکوف ایده ای درباره انگیزه کار او ارائه می دهد. خانواده ای که شاعر آینده در آن متولد شد به حق روشنفکر شمرده می شدند. پدرش به فقه اشتغال داشت و مادرش به تدریس زبان های خارجی می پرداخت.
اینکه پدر و مادر کولنکا چگونه در یک ولایت از راه دور در استان نیژنی نووگورود به سرانجام رسیدند ، تاریخ ساکت است. با این حال ، برخی از ویژگی های زندگی روستایی Glazkov ، همانطور که می گویند ، قافیه است: "و مشکلات عشق در جنگل خنده دار و زیبا است - مورچه ها آن را گاز گرفتند ، پشه ها من را گاز گرفتند." تصور اینکه چنین دوبیتی هایی در مجموعه شعر درباره افزایش بهره وری نیروی کار چاپ شود ، دشوار است. از همان آغاز ، هنگامی که مرد جوان شروع به کار با کلمات و قافیه کرد ، با درک غیر استاندارد واقعیت در میان هم نویسندگان خود برجسته شد.
وقتی نیکولای 19 ساله بود ، در سال 1938 ، پدرش دستگیر شد. آنها سریع محکوم کردند و تیراندازی کردند. مقررات آن روزها چنین بود. در آن زمان ، گلازکوف پسر در انستیتوی آموزشی مسکو تحصیل کرد. دو سال بعد ، دانشجو به دلیل فعالیتهای ناسازگار با عنوان دانشجوی شوروی از م theسسه آموزشی اخراج شد. بنابراین او همچنان ترک تحصیل می کرد ، اما کمک به موقع از طرف او انجام شد. نیکولای آسف ، شاعر مشهور پرولتری و دوست نزدیک مایاکوفسکی ، به وی توصیه کرد که وارد انستیتوی ادبی شود.
شکل گیری و تشخیص
در یک کلام ، ارزیابی سهم نیکولای گلازکوف در شعر شوروی دشوار است. وقتی جنگ شروع شد ، او به دلیل ضعف سلامتی به جبهه دعوت نشد. به نوعی ، در حالی که تحصیلات خود را در انستیتوی ادبیات ادامه می داد ، کارهای نیکولای قطع شد. به مدت سه سال به عنوان معلم در یک مدرسه روستایی در منطقه گورکی کار کرد. طبق بررسی های افرادی که نیکولاس را از نزدیک می شناختند ، در هیچ شرایطی خوش بینی و حضور ذهن خود را از دست نداد. روابط با زنان از طرق مختلف توسعه یافت. همسر اول تف کرد و خارج از مرکز غیرقابل کنترل را ترک کرد.
زندگی شخصی وقتی شاعر كم آوازه ای با یك هنرمند سفالگری به نام روزین ملاقات كرد ، به طور غیر منتظره بهبود یافت. زن و شوهر هماهنگی پیدا کردند و پسری از آنها به دنیا آمد. در همین حال ، اولین مجموعه شعرهای گلازکوف در یکی از انتشارات دولتی منتشر شد. این کتاب نه در پایتخت ، بلکه در شهر کالینین چاپ شده است. از آنجایی که نیکولای ایوانوویچ شخصیتی از لحاظ ظاهری رنگارنگ بود ، اما از نظر درونی معنادار بود ، سازندگان فیلم توجه او را جلب کردند. گلازکوف در فیلم آندری روبلف تارکوفسکی نقش یک کمئو ، اما به یاد ماندنی را بازی کرد.
در آخرین سالهای زندگی ، گلازکوف دیگر فقیر زندگی نمی کرد ، اگرچه چاق نبود. کار شاعر ، مترجم و کارهای اضافی در مجموعه فیلم ها به معنای هزینه های زیاد نیست. همانطور که امروز می گویند ، در آپارتمان او در آربات ، یک گردهمایی خلاقانه مرتباً جمع می شد. شاعر زحمت کشید. وی تا حدود زیادی بنیان کارهای معنادار را ایجاد کرد ، اما پرداخت نهایی را به بعد موکول کرد. همانطور که اغلب اتفاق می افتد ، زمان کافی برای اتمام کار آغاز شده وجود ندارد. در سن 60 سالگی شاعر درگذشت.