رابرت چارلز درمن میچوم بازیگر ، فیلمنامه نویس ، تهیه کننده ، خواننده و آهنگساز محبوب قرن گذشته آمریکایی است. در سال 1999 ، موسسه فیلم آمریکا (AFI) لیستی از 50 بازیگر و بازیگر بزرگ تاریخ هالیوود را منتشر کرد که میچوم در رتبه 23 قرار گرفت.
در زندگی نامه خلاقانه این هنرمند ، بیش از صد نقش در پروژه های تلویزیونی و سینمایی وجود دارد. او همچنین بارها در نمایش های سرگرمی محبوب ، مستندها و اسکارها ، گلدن گلوب ، جوایز انتخاب مردم روی صفحه ظاهر شده است.
در سال 1946 ، میچوم برای بازی در نقش مکمل در داستان خصوصی جو نامزد اسکار شد. در سال 1958 ، او برای کار در فیلم "خدا می داند ، آقای آلیسون" مورد توجه قرار گرفت و این بازیگر نامزد جایزه اسکار انگلیس شد. وی در جشنواره فیلم سن سباستین 1993 جایزه ویژه Donostia را برای برتری در فیلم دریافت کرد.
حقایق بیوگرافی
رابرت در تابستان سال 1917 در ایالات متحده متولد شد. پدر او ، جیمز توماس ، از نظر تولد ایرلندی بود. او ابتدا در کارخانه کشتی سازی و سپس در راه آهن کار می کرد. مادر - آن هریت ، در نروژ متولد شد و به همراه خانواده اش به آمریکا مهاجرت کرد.
خواهر آنت ماری 3 سال از رابرت بزرگتر بود. در جوانی ، این دختر به یک گروه تئاتر گردشی پیوست و شروع به اجرای صحنه با نام جولی میچوم کرد. بعداً ، پس از انتقال به کالیفرنیا ، در چندین فیلم بازی کرد. او در دهه 1950 میزبان برنامه تلویزیونی خود در لس آنجلس بود. وی در سال 2003 در سن 88 سالگی درگذشت.
برادر کوچک ، جان ، شش ماه پس از مرگ پدرش ، که در یک حادثه قطار در سال 1919 درگذشت ، متولد شد. او مانند خواهر و برادرش بازیگر شد. او در بسیاری از فیلم های معروف قرن گذشته بازی کرد. او عاشق موسیقی بود ، آواز زیبایی می خواند و گیتار می زد. جان در نوامبر 2001 در لس آنجلس درگذشت. علت مرگ سکته مغزی بود.
پدر رابرت در حالی که فقط 2 سال داشت درگذشت. چند سال بعد ، مادرم دوباره ازدواج کرد. منتخب او هیو کانینگام موریس ، افسر سابق نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا بود. در سال 1927 آنها صاحب یک دختر به نام کارول شدند که چهارمین فرزند خانواده شد.
رابرت نمی خواست به مدرسه برود و هرگز تحصیلات کاملی نگرفت. او کودکی شیطان بود و زود فرار از خانه را آغاز کرد. چندین بار او را گرفتند و به آغوش خانواده بازگشت. در سن 14 سالگی ، پسر به ولگردی متهم شد و به زندان محکوم شد. اما رابرت دوباره موفق به فرار شد.
مرد جوان به دور کشور سفر کرد و در مکان های مختلفی کار کرد. وی برای مدتی حتی دستیار ستاره شناس معروف کارول ریتر بود. سپس در مبارزات بوکس آماتور بازی کرد ، مبارزات زیادی داشت و 27 بار برنده شد.
در سال 1936 ، میچوم از خواهرش در لانگ بیچ دیدار کرد. وی وی را ترغیب کرد که به انجمن تئاتر بپیوندد. رابرت صدای فوق العاده ای داشت ، او گیتار زدن بلد بود ، شعر و نثر می سرود ، داستان سرایی عالی بود. او چندین آهنگ و مونولوگ برای نمایش خواهرش و تعدادی نمایش کوچک برای تئاتر نوشت.
رابرت که در سال 1940 با دوروتی اسپنس ازدواج کرد تصمیم گرفت لانگ بیچ را ترک کند. او به زادگاه خود بازگشت ، و سپس با همسرش به کالیفرنیا رفت. در آنجا شغل مکانیکی را در شرکت هواپیمایی Lockheed پیدا کرد. بارهای سنگین ، سر و صدای مداوم و عدم رعایت نکات ایمنی منجر به این شد که رابرت به طور موقت شنوایی خود را از دست داده و سپس بینایی خود را از دست بدهد. در نتیجه ، او کار خود را از دست داد و برای مدت طولانی سلامتی خود را بازیافت.
پس از 2 سال ، رابرت برای اولین بار روی صفحه ظاهر شد. بعد از اینکه او تا زمان مرگ در فیلم و تلویزیون کار کرد.
میچوم در سال 1997 درگذشت. این بازیگر به سرطان مبتلا شد. وی تحت درمان و توانبخشی قرار گرفت ، اما نتوانست از پس بیماری برآید. شاید علت این بیماری اعتیاد به سیگار باشد.او چند هفته قبل از تولدش ، در اثر ابتلا به سرطان ریه و آمفیزم در سن 79 سالگی در کلینیک سانتا باربارا درگذشت. طبق وصیت بازیگر ، جسد سوزانده شد و خاکسترها پراکنده شدند.
حرفه خلاق
از سال 1942 ، میچوم کار خود را در سینما آغاز کرد. در ابتدا فقط نقش های اپیزودیک کوچک به او پیشنهاد شد. تنها یک سال بعد ، این هنرمند بازی در فیلم هایی را شروع کرد که شهرت و شهرت جهانی برای او به ارمغان آورد.
بسیاری از منتقدان سینما او را یکی از بهترین نمایندگان "عصر طلایی هالیوود" ، نماد و روح فیلم نوآر می دانند. اعتقاد بر این است که او دست کم گرفته شد ، حتی اگر نام میچوم در لیست پنجاه بهترین بازیگر و بازیگر زن - افسانه های سینمای آمریکا و همچنین در لیست بزرگترین شرورهای روی صفحه قرار گرفته باشد. رابرت خودش کار او را بسیار ساده می دانست و به تلاش زیادی احتیاج ندارد. او همیشه از شنیدن نظرات دیگر همکارانش تعجب می کرد. به همین دلیل بسیاری از افراد مشهور او را دوست نداشتند و دائما از او انتقاد می کردند.
میچوم خیلی زود ستاره صفحه شد. او در فیلم های نوآر ، وسترن و درام های عاشقانه بازی کرده است. سبک کمی تنبل و نگاه منحصر به فرد او برای مخاطبان بسیار جذاب بود. حتی پس از دریافت حکم کوتاه زندان به دلیل داشتن ماری جوانا در سال 1948 ، این بازیگر محبوبیت خود را از دست نداد. به نظر می رسید که این حادثه باعث مشهورتر شدن رابرت شد ، و توجیه کامل نام مستعار "پسر بد" بود.
بعداً اتهامات کاملاً از او ساقط شد و خود این بازیگر بیش از یک بار گفت که کادربندی شده است. بسیاری از نزدیکان وی ادعا کردند که او واقعاً با مواد مخدر ارتباط ندارد ، اما او هرگز مشروبات الکلی و سیگار را ترک نکرد ، شخصیت سختی داشت و در دعوا شرکت می کرد.
در دهه 1980 ، میچوم تقریباً بازی در فیلم ها را متوقف کرد و به تلویزیون روی آورد و بدین ترتیب ارتش طرفدارانش را در سراسر جهان افزایش داد. آخرین کار او نقش جورج استیونز در درام جیمز دین: مسابقه به سرنوشت در سال 1997 بود.
در طول سال های فعالیت خود در سینما ، این بازیگر بیش از صد نقش در فیلم ها و مجموعه های تلویزیونی ایفا کرده است ، از جمله: "هوسم کن" ، "از گذشته" ، "فریب بزرگ" ، "عاشقانه در تعطیلات" ، "لجام گسیخته" ، "رودخانه عقب نمی رود" ، "خانه از تپه" ، "ولگردها" ، "شنل ترس" "،" الدورادو "،" مراسم رمز و راز "،" بیلی جوان ، جوان "،" دختر رایان "،" یاکوزا "،" میدوی "،" آخرین سرمایه دار بزرگ "،" صلیب آهنین "،" بادهای جنگ "،" شمال " و جنوب »،« داستان جدید کریسمس »،« شنل ترس »،« مرد مرده ».
زندگی شخصی
میچوم در مارس 1940 با بازیگر دوروتی اسپنس ازدواج کرد. آنها سه فرزند بزرگ کردند و 57 سال با هم زندگی کردند تا مرگ رابرت. دوروتی 17 سال از شوهرش جان سالم به در برد و در سال 2014 درگذشت.
دو پسر - جیمز و کریستوفر - بازیگر شدند و دختر پترینا دی - نویسنده. نوه های بنتلی ، پرایس و کری نیز حرفه بازیگری را انتخاب کردند و کیان در حرفه مدلینگ موفق شد.