نام واقعی خواننده مشهور یاکوت ، مجری آهنگ های خود ، Aiyy Uola ، الکساندر اینوکنتیهویچ سامسونوف است. او که مورد علاقه جوانان شمال بود ، طلسم روزنامه جمهوری "ادر ساس" بود ، زندگی کوتاه اما درخشانی را سپری کرد. آهنگ های سبک بارد به عنوان پشتیبانی از مردم در دهه نود دشوار بود. متأسفانه ، الكساندر در اوج كار خود از بيماري نسبتاً نادري درگذشت.
دوران کودکی
ساشا کوچک در شب کریسمس 1978 در خانواده ای از کارگران متوسط روستایی به دنیا آمد. پزشکان در بیمارستان به شوخی گفتند: "او فریاد می کشد که چقدر با صدای بلند خواننده بلند می شود!" این شوخی حقیقت داشت ، توانایی پسر در موسیقی خیلی زود ظاهر شد. او در دو سالگی با نواختن آهنگ پیانو در آن سالها که اغلب از رادیو شنیده می شد ، همه را متعجب كرد.
در مهد کودک ، معلمان متذکر شدند که رشد کودک فراتر از سالهای او خوب است. ساشا مخصوصاً عاشق موسیقی بود و یک تکنواز دائمی بود.
سالهای تحصیل
در مدرسه ، پسر یکی از بهترین دانش آموزان بود. همکلاسی هایش او را دوست داشتند و او را به عنوان یک رهبر می شناختند. اسکندر با اجرای یک آهنگ محلی ، اولین پیروزی خود را در جبهه موسیقی در یک جشنواره آواز محلی بدست آورد. سپس در کلاس چهارم تحصیل کرد ، در حالی که در مدرسه موسیقی در کلاس آکاردئون تحصیل می کرد. به زودی پسر به کلاس گیتار نقل مکان کرد. ساشا صدای عالی داشت ، او کارهای زیادی را بدون نت اجرا کرد ، و بی عیب و نقص ملودی را به درستی انتخاب کرد.
در کلاس هفتم ، الکساندر قبلاً گروه موسیقی "نورهای شمالی" ("Dukeebil") خود را ایجاد کرده است. او علاقه زیادی به سرودن شعر و ترانه داشت. این گروه به سرعت در مدرسه محبوبیت پیدا کرد و غالباً شب ها در مدرسه برنامه اجرا می کرد.
حرفه موسیقی
اولین اجرای جدی این هنرمند در جشنواره تابستانی شهر ، یسیاخ ، که به افتخار خدایان آسمانی بزرگ و احیای طبیعت در جمهوری سخا برگزار می شود ، برگزار شد. پس از آن ، اسکندر به ویژه در میان جوانان محبوب شد. در همان زمان ، وی به توصیه مادرش مارتا سامسونوا ، نام صحنه Aiyy Uola را به خود گرفت. مادر می خواست ارواح بهشت از پسرش حمایت کنند و از او در برابر مشکلات محافظت کنند.
اسکندر به سرعت مشهور می شود. مردم با کمال میل در کنسرت های وی شرکت می کردند. آهنگ های سبک و غنایی Aiyy Uola به مردم کمک کرد تا در آن سال های سخت که آشفتگی و آشفتگی در کشور وجود داشت ، زنده بمانند.
به زودی اولین آلبوم الکساندر در خانه هنرهای محلی ضبط شد ، این آلبوم "تقدیم به تو" بود. دولت اولوس به استعداد خواننده علاقه مند شد ، آنها به انتشار آلبوم دوم کمک کردند. کار تازه شروع شده بود …
بیماری و مرگ خواننده
ساشا اولین علائم بیماری را در دبیرستان احساس کرد. پزشکان تشخیص وحشتناکی از سمیت مویرگی کلیه دادند. علی رغم این ، الكساندر به كار ثابت خود ادامه داد. بعضی اوقات مجبور شدم وقتی در بیمارستان خوابیده ام ، بنویسم و آهنگسازی کنم. ساشا وارد صحنه شد و محبوبیت خود را برای بیماران لاعلاج بدست آورد. پزشکان هیچ فرصتی برای او نگذاشتند ، و از درمان خودداری کردند. مادر ناامید به سوی درمانگران قومی شتافت.
ساشا با اجرای صحنه ، گاهی برای غلبه بر درد تلاش می کرد. مسکن ها فقط برای مدت کوتاهی کار کردند. اما خواننده به مبارزه ادامه داد. "بهتر است که روی صحنه بمیرم تا اینکه در بیمارستان بمانی" - این چیزی است که الکساندر گفت. مدتی سلامتی او بهتر شد و توانست آلبوم آهنگ های خود را منتشر کند و حتی وارد دانشگاه شود.
اما افسوس که تأخیر خیلی کوتاه بود و در 12 اکتبر 1998 ، آیی وال دیگر از دست رفت.