نام والری گروشین را هر کوهنوردی ، عاشق ترانه نویسنده می داند. این صدا هر ساله در ابتدای ژوئیه در کرانه های ولگا در نزدیکی سامارا به صدا در می آید ، جایی که هزاران نفر برای بزرگداشت یاد او جمع می شوند.
شعار زندگی والری:
زندگینامه
والری گروشین در سال 1944 در خانواده یک خلبان نظامی متولد شد. در آن زمان ، خانواده در اوستیای شمالی زندگی می کردند ، پس از مدتی شوهرم به کار در منطقه شمالی مامور شد. در اوایل دهه پنجاه ، خانواده بازگشتند و در منطقه کویبیشف (سامارا فعلی) اقامت گزیدند.
والری سومین فرزند خانواده بود. او فردی مشتاق ، ماهر و با استعداد بود. او بسیار خوش مشرب و خوش برخورد بود. او دوستان زیادی داشت و حیوانات را دوست داشت. او لوله کشی را به خوبی احترام گذاشت ، و احترام لوله کشی را که در دستان او بحث می کرد ، هر چه بزرگتر شد ، شروع به رانندگی با ماشین و موتور سیکلت کرد. وی با موفقیت از مدرسه فارغ التحصیل شد و وارد موسسه هواپیمایی کویبیشف به نام V. I. S. P. ملکه ، جایی که همراه با دوستانش ، به موسیقی ، به ویژه آهنگ نویسنده ، که در اوایل دهه شصت قوت می گرفت و به روزهای اوج خود نزدیک می شد ، به موسیقی علاقه مند شد.
آواز بارد در مبارزات انتخاباتی متولد شد ، پیوندی ناگسستنی با جهانگردی داشت و والری توسط باد سرگردانی اسیر شد. هر کجا که بازدید کرده باشد! آلتای ، اورال ، سایانی ، کارپات ها … در این کارها الهام گرفت و آهنگ های جدیدی را از سفرهای دور آورد که در آنها بوی تایگا و دود آتش سوزی به وضوح احساس می شد.
والری به همراه دوستانش یک سه نفره "Beavers آوازخوان" ایجاد کرد که در کارهای آن آهنگهای اصلی وجود داشت ، هم ریش های خاص او و هم معروف.
در 29 آگوست 1967 ، والری در حالی که مردم را که در آب یخ زده رود سیبای اودا غرق شده بودند نجات داد ، قهرمانانه درگذشت. او فقط 23 سال داشت …
فاجعه در Uda
گروهی از گردشگران لنینگراد ، که والری نیز در میان آنها بود ، با هلی کوپتر به سمت رودخانه اودا به ایستگاه هواشناسی خادومینسکایا پرتاب شدند. از اینجا ، مسافران باید با قایق رودخانه سخت سیبری را قایق می کردند.
در آن روز سرنوشت ساز ، رئیس ایستگاه هواشناسی ، کنستانتین ترتیاکوف ، قصد داشت دو پسر و خواهرزاده اش را به روستا ببرد. در وسط رودخانه ، به دلیل مشکلات موتور ، قایق به شکاف برخورد کرد و واژگون شد. کنستانتین ، پسر کوچک خود را بدست گرفت و به ساحل شنا کرد. بچه های بزرگتر قایق را نگه داشته بودند.
والری با دیدن این موضوع ، بدون هیچ تردیدی ، به سرعت در آب ریخت و فقط کاپشن خود را به زمین انداخت. او که به سرعت به قایق موتوری رسیده بود ، دختر را به ساحل کشاند و بلافاصله به دنبال پسری برگشت که جریان آشفته همراه با قایق او را با خود برد. زندگی ثانیه شماری شد ، شما در آب یخ زده دوام نخواهید آورد. والری موفق شد کودک را به مکانی کم عمق بکشاند ، اما او قدرت کافی برای شنا کردن خود را نداشت ، جریان او را فرا گرفت …
تولد جشنواره گروشینسکی
خبر درگذشت والری با تیغی تیز روح دوستان و همکلاسی هایش را برید. یک سال بعد ، دوستان در ساحل ولگا جمع شدند تا والری را به یاد بیاورند ، و ترانه های مورد علاقه او را بخوانند. کم کم همه کسانی که والری را می شناختند به آنها پیوستند. این یک سنت شد و به عنوان آغاز تولد قدیمی ترین جشنواره آهنگ نویسنده در تاریخ ، به نام والری گروشین ، خدمت کرد.
در ابتدا فقط دوستداران محلی ترانه های باردی برای جشنواره جمع می شدند. اما به زودی هزاران نفر در سواحل مرتفع ولگا جمع شدند ، جایی که بهترین آهنگ های نویسنده توسط گروه های آماتور و باردهای معروف در یک صحنه شناور به شکل گیتار اجرا می شد. آهنگهای یوری ویزبور ، الكساندر گورودنیتسكی ، یوری كوكین ، ولادیمیر لانزبرگ ، الكساندر دولسكی و بسیاری دیگر از نویسندگان مشهور و ناشناخته بر فراز ولگا به صدا درآمدند.
این جشنواره با مقیاس و روحیه خود که در هر آهنگ به نظر می رسد شگفت زده می شود. باردها روی صحنه آواز می خوانند ، کل کوه ولگا آواز می خواند ، روح هزاران نفر ادغام می شود.
وقتی سرود جشنواره گروشینسکی در فینال اجرا می شود - آهنگ مورد علاقه همه توسط یوری ویزبور "عزیزم ، خورشید جنگل" - به ویژه بسیار چشمگیر است.آنها آن را در حالت ایستاده می خوانند و صدای خود را در یک انفجار ادغام می کنند … آنها آن را به یاد والریا گروشین می خوانند …