پرنس چارلز و همسرش کامیلا بیش از 30 سال است که به دنبال خوشبختی خود هستند. در طول این مدت ، هر دو موفق به ازدواج ، بچه دار شدن ، طلاق شدند ، اما در طول زندگی خود یکدیگر را از دست ندادند و رابطه عاشقانه خود را حفظ کردند. این زوج مورد محکومیت شدید مردم ، طرد خانواده سلطنتی و بستگان قرار گرفتند. سرانجام ، در بزرگسالی دوباره به هم پیوستند ، چارلز و کامیلا واقعاً خوشحال به نظر می رسند. اکنون هیچ کس تردید ندارد که فقط عشق واقعی می تواند در برابر چنین آزمایشاتی مقاومت کند.
تاریخ دوستیابی
کامیلا از زیبایی متعارف دور است ، علاوه بر این ، او یک سال از چارلز بزرگتر است ، بنابراین توضیح پدیده احساسات شدید او نسبت به او از نظر ظاهر یا سن دشوار است. علاوه بر این ، پرنسس دایانا 13 سال از شوهرش کوچکتر بود ، اما این به شاهزاده کمک نکرد تا او را واقعاً دوست بدارد و قدرش را بداند.
چارلز و کامیلا شاند در اوایل دهه 1970 ملاقات کردند. هر دوی آنها به حلقه اشرافیان تعلق داشتند ، بنابراین اغلب در همان حوادث شرکت می کردند. برخی از زندگینامه نویسان ادعا می کنند که شاهزاده ابتدا در جریان یک مسابقه چوگان متوجه یک زن جوان جالب توجه شده است. با این حال ، آنها به طور رسمی توسط یکی از آشنایان مشترک ، لوسیا سانتا کروز ، در دیوارهای خانه اش به یکدیگر معرفی شدند.
جوانان بلافاصله همدردی متقابل پیدا کردند. علاوه بر این ، آنها دریافتند كه مادربزرگ كامیلا زمانی معشوقه پدربزرگ بزرگ شاهزاده ، شاه ادوارد هفتم بوده است. آنها می گویند که در مورد این همزمانی ، دختر با ذکاوت به چارلز اظهار داشت: "من فکر می کنم که چیزهای مشترکی داریم."
این آشنایی به سرعت به رمانی تبدیل شد که در محافل سکولار زبانزد خاص و عام بود. آنها اغلب در بازی های چوگان یا در باشگاه های خصوصی اشراف با هم ظاهر می شدند. چارلز حتی خانواده کامیلا را شناخت و وی را با برخی از بستگانش آشنا کرد. با این حال ، هنگامی که شاهزاده مجبور شد به نیروی دریایی سلطنتی بپیوندد و بدون اینکه آینده آنها را روشن کند ، محبوب خود را ترک کرد ، این روابط به طور غیر منتظره ای پایان یافت.
ازدواج های اول
متأسفانه ، سنت های طولانی مدت هنوز در خانواده سلطنتی پابرجا بود ، بنابراین به هر حال چارلز و کامیلا اجازه ازدواج نداشتند. برای تشکیل یک حزب برابر در وارث تاج و تخت انگلیس ، عروس به اندازه کافی نجیب نبود. علاوه بر این ، مادربزرگ شاهزاده ، مادر ملکه ، آرزو داشت با کمک نوه اش با دوست نزدیکش بارونس فرما رابطه برقرار کند. اتفاقاً ، نوه او ، دیانا اسپنسر ، بود که سرانجام چارلز ازدواج کرد. طبق یک نسخه ، عدم تمایل شاهزاده به ازدواج زودتر از 30 سال از نامزدی با کامیلا نیز جلوگیری شد.
به هر حال ، در حالی که او غایب بود ، دوست دختر سابق نامزد کرد و با ستایشگر قدیمی خود ، سرگرد آندرو پارکر بولز ازدواج کرد. در این عروسی که در 4 ژوئیه 1973 برگزار شد ، حتی اعضای خانواده سلطنتی - ملکه مادر و پرنسس آن ، که برای مدت کوتاهی توسط داماد خواستگاری شده بود ، شرکت داشتند. چارلز در هنگام حضور در غرب هند از طریق نامه ای از خود كامیلا اطلاع یافت. او خبر غیرمنتظره را سخت گرفت و برای دوستانش نوشت كه دیگر احساس ویرانی در او باقی نمانده است.
قبلاً در اواخر سال 1974 ، کامیلا پسر اول خود و تام و کمی بیشتر از سه سال بعد دختر لورا را به دنیا آورد. آنها با چارلز صحبت کردند و تصمیم گرفتند که دوست باشند. اگرچه طبق برخی منابع ، این زوج در اواخر دهه 70 رابطه عاشقانه خود را از سر گرفتند.
در این میان ، شهریار مشغول جستجوی عروس مناسب بود. سرانجام ، او با دیانا اسپنسر آشنا شد ، که کاملا مناسب او بود. چارلز قبل از خواستگاری از او ، دختر جوان را فقط 13 بار دید. طبق شایعات ، پدرش ، پرنس فیلیپ ، بر نامزدی قریب الوقوع اصرار داشت. کامیلا و پسرش از مهمانان عروسی سلطنتی در سال 1981 بودند. سالها بعد ، دیانا اعتراف کرد که از او اطلاع دارد و حتی وقتی به محراب می رفت حتی با چشم به دنبال او می گشت.
خیانت و رسوائی ها
زندگی خانوادگی و تولد فرزندان در هر دو خانواده مانع از ادامه رابطه چارلز و کامیلا نشد.اتفاقاً ، شاهزاده حتی پذیرفت که پدرخوانده پسر بزرگش تام شود. طبق نسخه رسمی ، عاشقان در سال 1986 عاشقانه خود را از سر گرفتند. پرنسس دایانا خیلی زود متوجه این موضوع شد. از نظر ظاهری ، همه همچنان چهره خانواده های مرفه را حفظ می کردند تا اینکه رسوایی در سال 1992 آغاز شد.
یک ضبط مخفی از مکالمه تلفنی چارلز و کامیلا که در سال 1989 ضبط شده بود ، به مطبوعات فاش شد. حضار از جزئیات صمیمی و شرم آور گفتگوی عاشقان شوکه شدند. انکار بیشتر غیرممکن بود ، بنابراین وارث تاج و تخت انگلیس و همسرش دیانا به زودی جدایی خود را اعلام کردند. دو سال بعد ، چارلز در طی مصاحبه ای برای یک مستند علناً به زنا اعتراف کرد. درست است ، او نام معشوقه خود را نداد. بعلاوه ، سالها بعد ، روزنامه نگاران فهمیدند که شخصیتهای دیگر این درام - دیانا و اندرو پارکر بولز - نیز همسرانشان را فریب دادند. این افکار عمومی را تا حدودی با کل اوضاع رسوا سازگار کرد.
در سال 1995 ، كامیلا رسماً از همسرش جدا شد و یك سال بعد ، چارلز از او الگو گرفت. مرگ دلخراش دیانا بار دیگر روابط آنها را به عقب انداخت ، زیرا لازم بود منتظر موج غم و اندوه جمعی باشیم. بنابراین ، اولین حضور رسمی زن و شوهر فقط در ژانویه 1999 انجام شد. پیش از این ، شاهزاده سعی کرد یکی از مادران خود را معرفی کند - ملکه الیزابت دوم ، اما او به افتخار 50 سالگرد پسرش ، تعطیلات را نادیده گرفت ، که قرار بود کامیلا شرکت کند. فرزندان وی از ازدواج با دیانا نیز بلافاصله این رابطه را قبول نکردند. درست است ، در سال 1999 معلوم شد که چارلز به همراه پسران و معشوق دیرینه خود یک تعطیلات خانوادگی را در یونان ترتیب داده اند.
تجدید دیدار
سرانجام ، در ژوئن 2000 ، ملکه رضایت ضمنی خود را از حضور کامیلا در زندگی میراث دار تاج و تخت اعلام کرد. او همزمان با زوج جدید در تولد پادشاه یونان شرکت کرد ، که به معنای لطف او نسبت به آنها بود. در سال 2003 ، کامیلا رسماً به کلارنس هاوس ، اقامتگاه شاهزاده در لندن نقل مکان کرد.
هنگامی که این زن و شوهر نامزدی خود را در فوریه 2005 اعلام کردند ، بحث در مورد عنوانی که همسر دوم چارلز می پوشد در جامعه آغاز شد. همانطور که اکثریت انتظار داشتند ، کامیلا لقب دوشس کورنوال را دریافت کرد و در صورت صعود همسرش به سلطنت ، وی قادر به ملکه شدن نخواهد بود ، بنابراین رسماً او را شاهزاده خانم همسر می نامند. اتفاقاً ، عنوان شاهزاده خانم ولز نیز به او منتقل شد ، اما به دلیل احترام به یاد دیانا ، همسر شاهزاده تصمیم گرفت از آن استفاده نكند.
ثبت ازدواج در آوریل 2005 در تالار شهر ویندزور انجام شد. پسر بزرگ داماد پسر بزرگ ویلیام بود. ملکه و همسرش بعداً با شرکت در یک مراسم مهمانی در قلعه ویندزور ، تازه عروس را تبریک گفتند.
بیش از 10 سال از آن زمان می گذرد. بلافاصله اجازه ندهید ، اما کامیلا موفق شد عضوی از خانواده سلطنتی شود. نوه او از دخترش لورا حتی یک گل در عروسی شاهزاده ویلیام و کیت میدلتون بود. اطرافیان خاطرنشان می كنند كه چارلز و كامیلا از بودن در اطراف از خوشبختی می درخشند. خوب ، وارث تاج و تخت در همه مصاحبه ها از تعارف همسرش دریغ نمی کند.
تاریخچه روابط شگفت انگیز آنها پس از سالها دیگر خیلی اشتباه و رسوا کننده به نظر نمی رسد. به هر حال ، به غیر از عشق واقعی ، هیچ نیروی دیگری نمی تواند این زوج را وادار کند که از همه موانع آماده شده توسط سرنوشت عبور کنند و دوباره به هم بپیوندند تا حداقل بقیه زندگی خود را با هم زندگی کنند.