ماروسیا چورایی خواننده و شاعر فولکلور نیمه افسانه ای اوکراینی در قرن شانزدهم است که طبق باور عمومی در پولتاوا زندگی می کرد. وی نویسندگی تعدادی از ترانه های معروف محلی را شناخته است: "اوه ، نرو ، گریتسو" ، "کوتیلیسیا برو ز گوری" ، "لباس های کوچک بلند شد" و دیگران. با نام Marusya Churaivna نیز شناخته می شود
زندگینامه
طبق افسانه ها ، ماروسیا چورایی در سال 1625 متولد شد. خانه والدین در ساحل رودخانه وورسکلا ، نه چندان دور از صومعه ثبت شده است. پدر - گوردی چورایی به املاک قزاق تعلق داشت (همچنین عقایدی وجود دارد که وی یک اسرائیل هنگ بود). پدر ماروسیا تحت رهبری P. Pavlyuk در جنگ قزاق علیه لهستان شرکت کرد ، اسیر شد و در سال 1638 در ورشو اعدام شد.
ماروسیا پس از مرگ پدرش ، تنها با مادرش گورپینا زندگی می کرد. ساکنان پولتاوا برای عمل قهرمانانه پدر ، مادر و دختر بسیار احترام می گذاشتند. این دختر نه تنها از سوی پدر با شکوه مورد احترام قرار گرفت ، بلکه به لطف هدیه ویژه خود برای ساختن و اجرای کامل آهنگ ها مورد احترام قرار گرفت. ماروسیا از استعداد بالایی در بداهه پردازی برخوردار بود - او به راحتی می توانست افکار خود را در قالب شعر بیان کند.
زندگی شخصی
ماروسیا ازدواج نکرده بود. ایوان ایسکرا ، جوانی نجیب ، پسر هتمن یاکوف اوستریانیتسا ، عاشق او بود. و ماروسیا شخص دیگری را دوست داشت - گریگوری بوبرنکو (طبق نسخه های دیگر - گریگوری استاپنکو) ، پسر هنگ پولتاوا ، که دختر مخفیانه با او درگیر شد. در سال 1649 ، گریگوری به جنگ رفت و ماروسیا به مدت چهار سال در انتظار او بود. اما پس از بازگشت به خانه ، گریگوری دیگر توجهی به این دختر نکرد و تحت ترغیب مادرش ، با عروس ثروتمند گالیا ویشنیاكیووی ، دختر اسعول نامزد شد. Maroussia از خیانت محبوب خود بسیار ناراحت بود و رنج های خود را در ردیف آهنگ ها بیان کرد. وقتی گریگوری با گالا ازدواج کرد ، دختر به شدت بیمار شد. او حتی سعی کرد خود را غرق کند ، اما توسط ایوان ایسکرا نجات یافت. اندکی پس از ملاقات با معشوق و همسرش در مهمانی هایی که توسط دوست ماروسینا برگزار شد ، دختر طرح انتقام را آغاز کرد. ماروسیا که گریگوری را دوباره با جذابیت خود مجذوب خود کرده بود ، او را به خود جلب کرد و او را با یک معجون آماده از ریشه سمور مسموم کرد (طبق روایتی دیگر ، پس از خیانت به معشوق ، ماروسیا تصمیم گرفت خودش را با معجونی که گریگوری به طور تصادفی نوشیده بود مسموم کند).
به جرم ارتکابی ، دختر زندانی شد. و در تابستان 1652 ، دادگاه پولتاوا ، ماروسیا را به اعدام محکوم کرد. اما حکم اعدام با نامه عفو بوهدان خملنیتسکی لغو شد ، که ایوان ایسکرا موفق به صدور آن در زمان اعدام شد. سرنوشت بعدی ماروسیا به طرق مختلف تفسیر می شود. طبق یک نسخه ، پس از بخشش ، ماروسیا رنج زیادی کشید ، به زیارت کی یف رفت و هنگامی که به خانه بازگشت ، از نگرانی های بی مورد و سل زود از دنیا رفت. طبق روایتی دیگر ، این دختر برای همیشه از خانه خارج شد و در توبه در یکی از صومعه ها درگذشت.
بر اساس این افسانه ، رمان "Marusya Churai" ساخته لینا کوستنکو نوشته شد.
شغل و خلاقیت
نویسندگی حدود 40 آهنگ را به ماروسیا چورای نسبت داده اند. در میان آنها آهنگ ها وجود دارد:
"Vіyut vіtri، vіyut buynі"؛
"خروسهای کوچک بلند شدند"؛
"اوه ، نرو ، گریتسو …"؛
"گریتسو ، گریتسو ، قبل از روباتها"؛
"باروینوچکا کوچک سبز" ؛
"در پایان قایقرانی برای خش خش بیدها"؛
"در باغ سبزی" hmelinonka "؛
"ایزوف مایلی تلخ"؛
"آتش سوزی کنید …"؛
"یک گلدان را از طریق یک تیر پرواز کنید" ؛
"در شهر ، بید ryasna است" ؛
"وارد zozulenka" ؛
"آبی نشسته بر روی درخت توس"؛
"سرقت ، سرقت ، سبز به گلدان"؛
"چرا آب کلاموتنا است"
"درز مایل ها به تلخی."
بسیاری از آهنگهای ماروسیا بر اساس زندگی خود دختر ساخته شده است.