آرچیبالد مک لیش: زندگی نامه ، زندگی شغلی ، زندگی شخصی

فهرست مطالب:

آرچیبالد مک لیش: زندگی نامه ، زندگی شغلی ، زندگی شخصی
آرچیبالد مک لیش: زندگی نامه ، زندگی شغلی ، زندگی شخصی

تصویری: آرچیبالد مک لیش: زندگی نامه ، زندگی شغلی ، زندگی شخصی

تصویری: آرچیبالد مک لیش: زندگی نامه ، زندگی شغلی ، زندگی شخصی
تصویری: Richard Feynman Biography And Facts (The Good, The Bad, And The Ugly) 2024, ممکن است
Anonim

آرچیبالد مک لیش شاعر و نویسنده مدرنیست آمریکایی ، پیشکسوت جنگ جهانی اول ، کتابدار کنگره ، استاد هاروارد و برنده سه جایزه پولیتزر است. نویسنده درام ها و نمایش های زیادی برای رادیو و تئاتر.

آرچیبالد مک لیش: زندگی نامه ، زندگی شغلی ، زندگی شخصی
آرچیبالد مک لیش: زندگی نامه ، زندگی شغلی ، زندگی شخصی

زندگینامه

آرچیبالد مک لیش در 7 مه 1892 در گلنکو ، ایلینوی به دنیا آمد. پدر - اندرو مک لیش ، متولد اسکاتلندی ، بنیانگذار فروشگاه بزرگ شیکاگو "کارسون پیر اسکات". مادر - مارتا مک لیش (هیلارد) - استاد و رئیس کالج راکفورد.

آرچیبالد در مدرسه هوتچکیس تحصیل کرده است. پس از مدرسه با تخصص انگلیسی وارد دانشگاه ییل شد. مک لیش سپس به ادامه تحصیل در دانشکده حقوق هاروارد رفت.

در طول جنگ جهانی اول او به عنوان راننده آمبولانس خدمت کرد ، سپس به عنوان افسر توپخانه آموزش دید. شرکت کننده در نبرد دوم مارن. برادر آرچیبالد ، کنت مک لیش ، در جریان جنگ کشته شد.

تصویر
تصویر

پس از جنگ ، مک لیش به مدت یک سال در دانشگاه هاروارد به تدریس حقوق پرداخت ، سپس به عنوان سردبیر در مجله نیو جمهوری کار کرد و سپس سه سال را در وکالت در بوستون گذراند.

در سال 1926 او اولین شعر خود را "باران یادبود" منتشر کرد که به وحشت جنگ جهانی اول اختصاص داشت.

زندگی در پاریس

در سال 1923 ، مک لیش حرفه وکالت را رها کرد و به همراه همسرش به پاریس رفت و در آنجا به عضویت جامعه مهاجران ادبی و بخشی از جمع صاحبان ریویرای فرانسه درآمد. ارچیبالد در سال 1930 از پاریس به آمریکا بازگشت و پس از آن به عنوان نویسنده و سردبیر در مجله "فورتونا" کار کرد ، جایی که تا سال 1938 در آنجا کار می کرد.

در پاریس ، مک لیش شعر خود را منتشر کرد که به سرعت فروخته شد. از آن زمان ، او با نوشتن شعر و شعر شروع به کسب درآمد کرد. در سال 1932 ، یکی از شعرهای طولانی مک لیش ، The Conquistador ، برنده جایزه پولیتزر شد.

در سال 1938 ، مک لیش به طور جدی درگیر سیاست شد و ایده ضد فاشیسم را تبلیغ کرد.

تصویر
تصویر

کار در کتابخانه کنگره

کتابخانه های آمریکایی ، مک لیش را به عنوان یکی از 100 چهره با نفوذ در کتابداری قرن بیستم قرار دادند. بلافاصله پس از این ، دوست نزدیک آرچیبالد ، فلیکس فرانکفورتر ، رئیس جمهور ایالات متحده را متقاعد کرد فرانکلین روزولت را به عنوان کتابدار کنگره مک لیش بسازد ، کاری که در 10 ژوئیه 1939 انجام شد.

وی در مدت تصدی مسئولیت کتابداری مک لیش ، به طور قابل توجهی سازماندهی مجدد کار این موسسه ، ایجاد چندین بخش مربوطه و سازماندهی مجدد ساختار عملیاتی کتابخانه را انجام داد. کتابخانه قدیمی شامل 35 بخش بود ، کتابخانه جدید فقط از سه بخش تشکیل شد.

علاوه بر این ، تحت نظر مک لیش ، کتابخانه شروع به تبلیغ گسترده فعالیت های خود کرد و کنگره ایالات متحده بودجه خود را بسیار افزایش داد. به همین دلیل ، حقوق کارمندان کتابخانه افزایش یافت ، تعداد کتابهای خریداری شده افزایش یافت و موقعیتهای جدیدی ظاهر شد.

در اواخر سال 1944 ، مک لیش از کتابداری کنگره استعفا داد و به عنوان دستیار وزیر امور خارجه در امور عمومی عهده دار شد.

تصویر
تصویر

جنگ جهانی دوم

در طول جنگ جهانی دوم ، مک لیش یکی از بنیانگذاران بخش تحقیق و تجزیه و تحلیل دفتر خدمات استراتژیک ، سلف CIA بود.

مک لیش همچنین به عنوان مدیر گروه واقعیت ها و چهره های وزارت جنگ در طول جنگ جهانی دوم و به عنوان دستیار مدیر دفتر اطلاعات جنگ خدمت می کرد. همچنین در طول سالهای جنگ گذشته ، مک لیش آثار زیادی با انگیزه سیاسی نوشت و همچنین یک سال را به عنوان دستیار وزیر امور خارجه در روابط عمومی گذراند و یک سال دیگر نماینده ایالات متحده در یونسکو بود.

پس از پایان جنگ جهانی دوم ، آرچیبالد از خدمات عمومی بازنشسته شد.

حرفه نویسندگی

در سال 1949 ، مک لیش استاد بلاغت و سخنوری در بویلستون ، دانشگاه هاروارد شد. وی این سمت را تا سال 1962 حفظ خواهد کرد.

در اوایل دهه 1950 ، آرچیبالد در حال حاضر یک نویسنده چپ ثابت بود ، در سازمان های چپ فعال بود و با نویسندگان چپ دوست بود. در سال 1959 دومین جایزه پولیتزر را برای بازی دراماتیک خود JB دریافت کرد.

از سال 1963 تا 1967 ، مک لیش در کالج آمهرست به عنوان مدرس جان وودروف سیمپسون کار می کرد. در سال 1969 ، وی با همکاری باب دیلن ، چندین آهنگ برای دومی نوشت.

تصویر
تصویر

میراث و جوایز

آرچیبالد مک لیش اولین کتابدار کنگره شد که فرآیند نامگذاری را برای آنچه بعنوان برنده شاعر ایالات متحده و مشاور شعر برنده شاعر در کتابخانه کنگره آغاز می شود ، آغاز کرد.

چندین مجموعه از کارهای مک لیش در کتابخانه کتابهای نادر و دست نویس دانشگاه ییل Beinecke برگزار می شود. علاوه بر این مجموعه ها و اضافات به آنها ، بیش از 13،500 مورد ، مقاله و نسخه های خطی مک لیش جمع آوری شد. همه در مجموعه ارچیبالد مک لیش در کالج اجتماعات گرینفیلد در گرینفیلد ، ماساچوست هستند.

آرچیبالد مک لیش دریافت کننده سه جایزه پولیتزر است: دو جایزه برای شعر. و یکی برای درام. او اولین بار را در سال 1933 برای شعر "The Conquistador" دریافت کرد. دوم - در سال 1953 برای مجموعه شعر از 1917-1952. جایزه سوم JB Drama در سال 1959.

در سال 1946 ، مک لیش فرمانده لژیون آزادی در فرانسه شد.

وی در سال 1953 برای مجموعه شعر خود جایزه کتاب ملی شعر را دریافت کرد. در همان سال ، آرچی جایزه دیگری برای شعر دریافت کرد - جایزه بولینگن.

در سال 1959 وی برنده جایزه تونی برای بهترین نمایش تئاتر - JB Drama شد.

در سال 1977 ، مدال آزادی ریاست جمهوری به مک لیش اعطا شد.

زندگی شخصی

آرچیبالد مک لیش در سال 1916 با آدا هیچکاک ، موسیقیدان ، ازدواج کرد. در طول سالهای ازدواج ، آنها سه فرزند به دست آوردند: کنت ، مری هیلارد و ویلیام. ویلیام مک لیش در ادامه به نوشتن خاطرات پدرش کوهستانی با آرچی (2001) پرداخت.

فیلم ها و نمایش های نمایشی براساس آثار نویسنده

داستان النور روزولت (1965) یک مستند بیوگرافی آمریکایی است که به کارگردانی ریچارد کاپلان بر اساس آثار آرچیبالد مک لیش ساخته شده است. همچنین در سال 1965 ، این تصویر برنده جایزه اسکار بهترین مستند شد.

وحشت (1935) نمایشنامه ای تراژیک از مک لیش ، یکی از شناخته شده ترین آثار وی است. این ماجرا در ششمین سال رکود بزرگ ، در طی هراس بانکی در سال 1933 اتفاق می افتد و سقوط ثروتمندترین مرد جهان ، بانکدار مک گافورتی را به تصویر می کشد. این نمایش اولین بار در سال 1935 در تئاتر امپریال در منهتن به نمایش درآمد و بعداً در تئاتر ققنوس بازی شد.

سقوط شهر (1937) اولین نمایش شاعرانه آمریکایی است. اولین بار در رادیو کلمبیا در 30 دقیقه پخش رادیویی در 11 آوریل 1937 منتشر شد. طرح این نمایش تمثیلی برای ظهور فاشیسم است.

JB یک نمایشنامه 1958 است که به صورت بیت آزاد نوشته شده و بازخوانی مدرن داستان شخصیت کتاب مقدس ایوب است. مک لیش کار روی آن را در سال 1953 به عنوان یک نمایش تک بازی آغاز کرد و در سال 1958 به عنوان یک تولید کامل سه بازیه به پایان رسید. در حال حاضر ، دو نسخه از این نمایشنامه باقی مانده است: نسخه اصلی و به صورت فیلم نامه ای برای برادوی ، که توسط خود مک لایش به طور قابل توجهی تجدید نظر شده است.

توصیه شده: