ویکتوریا ماکارسکایا: زندگی نامه و زندگی شخصی

فهرست مطالب:

ویکتوریا ماکارسکایا: زندگی نامه و زندگی شخصی
ویکتوریا ماکارسکایا: زندگی نامه و زندگی شخصی

تصویری: ویکتوریا ماکارسکایا: زندگی نامه و زندگی شخصی

تصویری: ویکتوریا ماکارسکایا: زندگی نامه و زندگی شخصی
تصویری: خانه کجاست با نارنین - از ویکتوریا ی کانادا ، بریتیش کلمبیا 2024, آوریل
Anonim

ویکتوریا ماکارسکایا خواننده ، بازیگر ، تهیه کننده موفق روسی است. امروز ، نزد عموم مردم ، او بیشتر به عنوان همسر آنتون ماکارسکی شناخته می شود ، اما این زن قوی مدت ها قبل از معروف شدن شوهرش محبوب شد.

ویکتوریا ماکارسکایا: زندگی نامه و زندگی شخصی
ویکتوریا ماکارسکایا: زندگی نامه و زندگی شخصی

زندگینامه

ویکتوریا در 22 مه 1973 در شهر ویتبسک متولد شد. خانواده موروزوف (نام دخترانه ستاره موروزوف) هیچ ارتباطی با صحنه نداشتند. پدر خانواده نظامی بود ، وی در پادگان های مخفی جنگل های کشورهای بالتیک خدمت می کرد و مادر به دلیل مسافرت مداوم ، نمی توانست کاری پیدا کند ، بنابراین او تمام تلاش خود را به بزرگ کردن دخترش کرد.

همانطور که می دانید زندگی در پادگان را نمی توان متنوع خواند ؛ تنها سرگرمی ساکنان آن کنسرتهای آماتور در یک باشگاه محلی بود. طبیعت ویکا را با صدای زیبایی اعطا کرد ، او از اوایل کودکی در گروه کر آواز می خواند و به طور منظم در حوادث پادگان شرکت می کرد. والدین به دستاوردهای دخترشان افتخار می کردند و از هر راه ممکن از آرزوهای او برای حرفه آواز حمایت می کردند. بعداً ، این دختر که قبلاً بزرگ شده بود به مسابقات و جشنواره های مختلف منتقل شد و از آنجا اغلب با جایزه برمی گشت.

در اواخر دهه 80 ، خانواده به وطن خود بازگشتند ، جایی که ویکا 15 ساله به عنوان تکنواز ارکستر پاپ ایالتی درآمد. این تیم تورهای زیادی را تجربه کرد ، از آن زمان این دختر جوایز زیادی را از مسابقات معتبر بین المللی حفظ کرده است.

حرفه

ویکتوریا پس از پایان دبیرستان ، به پایتخت روسیه رفت. او مدتها پیش در مورد حرفه آینده خود تصمیم گرفت و در اولین تلاش وارد بخش کارگردانی معتبر VGIK شد. به موازات تحصیل ، این دختر مجبور بود به عنوان مدل کار کند و در رستوران ها آواز بخواند.

پس از دریافت مدرک دیپلم ، یکی از بهترین دانشجویان برای کار در تئاتر مسکو اعزام شد. آینده روشن و بدون ابر به نظر می رسید ، اما بروز بحران برنامه های او را گیج کرد. تئاتر بسته بود و همه آرزوهای این دختر در مقابل چشمانش خراب می شد ، او چاره ای جز بازگشت به خانه نداشت.

با این حال ، در زندگی هیچ اتفاقی اتفاق نمی افتد و در ایستگاه جلسه سرنوشت سازی در انتظار او بود. غریبه ای که با او صحبت کرد یک انگلیسی بود ، میهمان دائمی رستورانی که دانشجو عصرها در آنجا آواز می خواند و همچنین تهیه کننده یک گروه موسیقی بود. به لطف این همکاری بود که ویکا به یک خواننده حرفه ای تبدیل شد. این گروه بسیار محبوب بود ، تورهای زیادی را می دید ، هزینه های دختر افزایش می یافت ، او در موزیک ویدیوها بازی می کرد ، صدای او در ایستگاه های رادیویی معروف به گوش می رسید.

در همان لحظه ، ولادیمیر پرسینیاکف توجه او را جلب کرد ، وی که در حال کار بر روی یک پروژه موسیقی چند ژانر منحصر به فرد در سیرک در بلوار Tsvetnoy بود. صدای عالی و تحصیلات کارگردانی یکی از نقش های اصلی ویکتوریا موروزووا را در نمایش موزیکال "اعلیحضرت قصه پری" فراهم کرد. اما محبوبیت و شهرتی که برای این دختر به وجود آمد کافی نبود ، او آرزوی شهرت بین المللی و پیشبرد صحنه های جهانی را داشت. همین آرزو بود که او را به سمت انتخاب بازیگران نمایش موزیکال "METRO" سوق داد. یک دختر با استعداد به تیم اصلی دعوت شد و یکی از نقش های اصلی به او سپرده شد. این موزیکال با موفقیت خارق العاده ای همراه بود ، گروه موسیقی در سراسر اروپا سفر کردند ، برنامه کاری بازیگران بسیار فشرده بود. 12 ساعت تمرین ، بدون تعطیلات ، انتقال شبانه ، همه اینها بدون باقی ماندن رد نمی شود. به زودی بازیگر زن با ذات الریه پیشرفته به بیمارستان منتقل شد.

دوره طولانی درمان ، دوره بهبودی ، که فرض بر استراحت کامل بود - این امر برای ویکتوریا بسیار ناامید کننده بود ، افزایش سرگیجه چشم انتظار و ناگهانی سقوط سریع. معلوم نیست اگر شانه ای قابل اعتماد در این نزدیکی وجود نداشت ، این قسمت برای بازیگر جاه طلب چه رقم می خورد. معلوم شد که این شانه آنتون ماکارسکی است.

زندگی شخصی

اولین ملاقات آنها در انتخاب بازیگر موسیقی بد سرنوشت METRO برگزار شد. هر دوی آنها انتخاب را با موفقیت پشت سر گذاشتند و دعوت میهمانی به این مناسبت را دریافت کردند.پس از مهمانی ، بچه ها دیگر از هم جدا نشدند و به نظر می رسید زندگی آنها از ابتدا شروع شده است. روز بعد ، آنتون از محبوب خود خواستگاری کرد. این دختر از اینکه او هنوز یک بازیگر ناشناخته است و کارش تازه آغاز شده بود ترس نداشت.

برای خانواده جوان آسان نبود. به دلیل بیماری ، ویکا دیگر نمی توانست آواز بخواند و آنتون بی نهایت در تور گشت و گذار می کرد و سعی می کرد زندگی و معاش خود را تأمین کند. با این حال ، یک سال بعد آنها ازدواج کردند و سپس ماکارسکی ستاره موزیکال Notre Dame de Paris شد.

عدم تمایل به نشستن ویکا ویکا را به سمت شغل جدیدی سوق داد - وی تولید کننده شوهر خودش شد. قراردادهای بی پایان ، سازماندهی تورها و کنسرت ها - او به خوبی با همه اینها کنار آمد. تا اینکه موظف شد با شوهرش صحبت کند. این بازیگر ترسید اما آنتون از این تصمیم خوشحال شد. از آن زمان ، آنها اغلب با هم روی صحنه می روند.

شکوه ، شناخت ، رفاه مادی ، عشق ، حمایت متقابل ، برای خوشبختی کامل ، همسران در خانه بزرگ کشور خود فقط از خنده کودکان برخوردار نبودند. ظاهراً بیماری منتقل شده بدون هیچ ردی از بدن عبور نکرد و ویکتوریا نمی توانست برای مدت طولانی باردار شود. این زوج رویای بچه ها را داشتند و از هر فرصتی استفاده می کردند ، از معاینات منظم با بهترین متخصصان گرفته تا بازدید از اماکن مقدس. و سرانجام ، در 38 سالگی ، خانم بازیگر متوجه شد که باردار است. او تمام دوران بارداری را در اسرائیل ، نزد والدین آنتون گذراند. در سال 2012 ، کودک ماریا متولد شد. و سه سال بعد ، این زوج صاحب پسری به نام ایوان شدند.

ویکتوریا ماکارسکایا زنی زیبا با شخصیتی مبارز است. او با عزت تمام موانع سرنوشت را پشت سر گذاشت و امروز به حق یک همسر خوشبخت و مادر دو فرزند شگفت انگیز است.

توصیه شده: