باله دریاچه قو ». تاریخ افسانه

فهرست مطالب:

باله دریاچه قو ». تاریخ افسانه
باله دریاچه قو ». تاریخ افسانه

تصویری: باله دریاچه قو ». تاریخ افسانه

تصویری: باله دریاچه قو ». تاریخ افسانه
تصویری: افسانه قوی سیاه (دریاچه قو) 2024, دسامبر
Anonim

هر صاحب زیبایی از کودکی با باله دریاچه قو پیوتر ایلیچ چایکوفسکی آشنا است. شاید در روسیه هیچ تئاتر موسیقی وجود نداشته باشد که در این تولید نقش نداشته باشد. قسمت مرکزی اودت-اودیل توسط برجسته ترین بالرین های روسیه رقصیده شد - اکاترینا گلتسر و ماتیلدا کشینسایکا ، گالینا اولانوا و مایا پلیستسکایا ، اکاترینا ماکسیموا و نادژدا پاولووا و بسیاری دیگر. با این حال ، در ابتدا سرنوشت "دریاچه قو" به دور از ابر بود.

باله دریاچه قو ». تاریخ افسانه
باله دریاچه قو ». تاریخ افسانه

ایده به صحنه بردن باله دریاچه قو به مدیر گروه امپریالیستی مسکو ، ولادیمیر پتروویچ بگیچف تعلق داشت. وی از پیوتر ایلیچ چایکوفسکی به عنوان آهنگساز دعوت کرد.

این داستان براساس یک افسانه قدیمی آلمان در مورد شاهزاده خانم زیبای اودت ساخته شده بود ، که جادوگر شیطانی روتبارت او را به یک قو سفید تبدیل کرد. در باله ، شاهزاده زیگفرید جوان عاشق دختر زیبا قو اودت می شود و عهد می بندد که به او وفادار باشد. با این حال ، راتبارت موذی به همراه دخترش اودیل در توپی که ملکه مادر به زمین انداخته ظاهر می شود تا زیگفرید عروس خود را انتخاب کند. قوي سياه اوديل دوتايي و در عين حال ، نقطه مقابل اودت است. زیگفرید ناخواسته زیر طلسم اودیل می افتد و از او خواستگاری می کند. شاهزاده که متوجه اشتباه خود شده است ، به درگاه دریاچه می دوزد تا از اوتت زیبا طلب بخشش کند … در نسخه اصلی لیبرتو ، داستان به یک تراژدی تبدیل می شود: زیگفرید و اودت در امواج می میرند.

در ابتدا ، اودت و اودیل شخصیت های کاملاً متفاوتی بودند. اما در حالی که روی موسیقی این باله کار می کرد ، چایکوفسکی تصمیم گرفت که دختران باید به نوعی دو نفره باشند ، که زیگفرید را به یک اشتباه غم انگیز سوق می دهد. سپس تصمیم گرفته شد که قطعات اودت و اودیل توسط همان بالرین اجرا شود.

اولین شکست ها

کار بر روی امتیاز از بهار 1875 تا 10 آوریل 1876 به طول انجامید (این تاریخی است که خود آهنگساز در این نمره نشان داده است). با این حال ، تمرینات روی صحنه تئاتر بولشوی حتی قبل از پایان آهنگسازی موسیقی ، در 23 مارس 1876 ، آغاز شد. اولین کارگردان صحنه دریاچه سوان ، جولیس ونزل ریزینگر ، طراح رقص چک بود. با این حال ، این نمایش که در 20 فوریه 1877 به نمایش درآمد ، موفقیت آمیز نبود و پس از 27 اجرا ، صحنه را ترک کرد.

در سال 1880 یا 1882 ، یوزف هانسن ، طراح رقص بلژیکی تصمیم گرفت تولید را از سر بگیرد. علی رغم این واقعیت که هانسن صحنه های رقص را کمی تغییر داد ، در حقیقت ، نسخه جدید دریاچه قو تفاوت چندانی با نسخه قدیمی نداشت. در نتیجه ، این باله فقط 11 بار نمایش داده شد و به نظر می رسد که برای همیشه در فراموشی و فراموشی ناپدید شد.

تولد یک افسانه

در 6 اکتبر 1893 ، بدون انتظار برای پیروزی آفرینش ، پیوتر ایلیچ چایکوفسکی در سن پترزبورگ درگذشت. به یاد او ، گروه سلطنتی سن پترزبورگ تصمیم گرفت یک کنسرت باشکوه ، متشکل از قطعاتی از کارهای مختلف آهنگساز ، از جمله اقدام دوم باله ناموفق دریاچه قو ، برگزار کند. با این حال ، ماریوس پتیپا ، طراح رقص اصلی تئاتر ، تولید صحنه هایی از باله عمداً ناکام را بر عهده نگرفت. سپس این کار به دستیار وی لو لو ایوانف سپرده شد.

ایوانف با درخشان وظیفه ای که به او محول شده بود کنار آمد. این او بود که توانست "دریاچه قو" را به یک افسانه تبدیل کند. ایوانف به بازی دوم این باله صدایی عاشقانه داد. علاوه بر این ، طراح رقص برای آن زمان تصمیم به یک گام انقلابی گرفت: بالهای مصنوعی را از لباس قوها برداشته و حرکات دستان آنها را شبیه بال زدن کرد. در همان زمان ، معروف "رقص قوهای کوچک" ظاهر شد.

کارهای لو ایوانف تأثیر شدیدی در ماریوس پتیپا ایجاد کرد و وی از طراح رقص دعوت کرد تا نسخه کامل این باله را با هم به صحنه ببرند. برای ویرایش جدید دریاچه سوان ، تصمیم گرفته شد تا در لیبرتو تجدید نظر شود. این کار به مودست ایلیچ چایکوفسکی سپرده شد. با این حال ، تغییرات در محتوای باله قابل توجه نبود و فینال همچنان غم انگیز بود.

در 15 ژانویه 1895 ، اولین نمایش نسخه جدید باله دریاچه قو در صحنه تئاتر Mariinsky در سن پترزبورگ برگزار شد. این بار تولید پیروزمندانه بود. این نسخه پتیپا-ایوانف بود که به عنوان یک کلاسیک در نظر گرفته شد و تا به امروز ، اساس تمام تولیدات دریاچه سوان است.

امروز "دریاچه قو" نمادی از باله کلاسیک محسوب می شود و از صحنه تئاترهای برجسته روسیه و جهان خارج نمی شود. همچنین باید توجه داشت که اکثر تولیدات باله مدرن پایان خوشی دارند. و این تعجب آور نیست: "دریاچه قو" یک افسانه فوق العاده است و داستان های افسانه ای باید به خوبی پایان یابد.

توصیه شده: