دوستان قسمت مهمی از زندگی هر شخص هستند. چقدر در مواقع دشوار به آنها نیاز دارند و چه خوب است که لذت خود را با آنها به اشتراک بگذارید! اما اتفاق می افتد که دوست شما دوران سختی را پشت سر می گذارد: یا فقط یک روحیه بد دارد ، یا افسردگی. چه کسی ، اگر فرد نزدیک نیست ، باید در این لحظه برای کمک یا حداقل روحیه دادن به آنجا باشد!
دستورالعمل ها
مرحله 1
اگر نمی توانید به دوست خود کمک کنید مشکلی که او را ناراحت و نگران می کند حل کند ، این کار را بکنید تا واقعیت پیرامون او تغییر نکند ، بلکه نگرش او نسبت به آن تغییر کند. اگر نمی توانید بر هدف تأثیر بگذارید ، ذهنیت را تغییر دهید.
تشویق دوست لزوماً به معنای تشویق نیست. نکته اصلی این است که سوئیچ کنید ، یک فرد را از افکار غم انگیز خود منحرف کنید ، و او را از آن هزارتویی خارج کنید که در آن به تنهایی سرگردان است. روش اول - او را به جایی دعوت کنید. می توانید به سینما یا یک کلوپ شبانه بروید ، می توانید در یک کافه یا بار بنشینید ، بسته به آنچه او دوست دارد می توانید به طبیعت بروید. حداقل وظیفه این است که فرد را از خانه بیرون بیاورد و از زندگی روزمره منحرف شود. در یک حلقه از دوستان ، در مکانی که مردم استراحت می کنند و از آن لذت می برند ، این ساده ترین کار است.
گام 2
اگر دوست شما فردی خوش مشرب است و رفتن به سینما او را متعجب و خوشحال نمی کند ، پیشنهاد دهید کار جدیدی انجام دهید. کاری که شما هرگز انجام نداده اید. این می تواند هر چیزی باشد که احساسات و احساسات کاملا جدیدی را به ارمغان بیاورد. سفر به خارج از کشور ، اسب سواری ، بالن سواری ، بانجی جامپینگ یا رفتن به سیرک. انتخاب های زیادی وجود دارد. به این فکر کنید که چه چیزی باعث هجوم آدرنالین ، هیجان یا خنده مفرح دوست شما خواهد شد. و نیازی به ترس نیست که او این کار را دوست نداشته باشد. حتی اگر این اتفاق بیفتد ، او در اعماق قلب شما قدر انگیز شما را می داند.
مرحله 3
متأسفانه ، این اتفاق می افتد که یک شخص نمی خواهد برای هر کاری به جایی برود. او در آپارتمان خود نشسته است ، مانند یک راسو ، در آنجا احساس بدی دارد ، اما هوا گرم و آرام است. او نمی خواهد تلاشی برای بیرون آمدن از اشتیاق خود انجام دهد یا اعتقاد ندارد که این کار شدنی است. سپس شما باید به دنبال این ترفند باشید. بگویید بلیط تئاتر یا کنسرت از دست رفته است ، بگویید می ترسید بدون آن به یک شرکت جدید بروید. یا اینکه به راحتی به دوستان خود بگویید که به کمک او نیاز دارید ، همه چیز از دست شما می افتد و می خواهید جایی بیرون بروید و آرام شوید. برای افراد خوب معمول است که به راحتی برای کمک به یک دوست می دوند ، اما نشان می دهند که جدائی و تنبلی کامل در حل مشکلات خودشان وجود دارد ، افسوس. بنابراین ممکن است کارساز باشد.
مرحله 4
گاهی اوقات فردی چنان درگیر مشکل خود می شود که حتی وقتی با شما به سینما یا کافه می آید نمی تواند حواسش را از افکار غم انگیزش پرت کند. به نظر می رسد که او روبروی شما نشسته است ، اما افکارش دور است ، نگاهش به هیچ کجا معطوف نیست و هرچه تلاش کنید ، نمی توانید او را به هم بزنید. او به شما پاسخ های یک جمله ای می دهد یا فقط رضایت مودبانه را می دهد ، حتی در آنچه به او گفته می شود فرو نمی رود. شما باید محکم باشید. کنارم بنشین ، به طرف کناری فشار بده: "چه مشکلی داری؟" لحن و به قول آنها اصطلاحاتی که شما انتخاب می کنید ، زیرا هیچ کس دوست شما را بهتر از شما نمی شناسد و شما مدتهاست که زبان ویژه ارتباطی خود را توسعه داده اید. وظیفه این است که فرد را تکان دهید.
شاید این نقض اشتیاق و جدا شدن ایدئلیک به مذاق دوست شما خوش نیاید. حتی ممکن است او از شما آزرده شود ، نترسید! نکته اصلی بیدار کردن احساسات جدید در اوست.
مرحله 5
عمق ضربه یا شدت مشکلات می تواند شخص را چنان قوی جذب کند که بیرون آوردن وی از این حالت با "تماس نور" امكان پذیر نخواهد بود. اگر می خواهید به او کمک کنید ، باید درد را پشت سر بگذارید. شما باید مشکل را از فرد بیرون بکشید ، از او س ،الاتی بپرسید ، حتی موارد ناخوشایند ، جزئیات را بخواهید و او را مجبور کنید همه جنبه های احساسات و عواطفی را که دوست شما در این لحظه تجربه کرده توصیف کند. با کشیدن درد به سطح ، مجبور کردن یک شخص به صحبت کردن ، قبول کردن به خود و خودتان که اتفاق ناخوشایند یا حتی وحشتناکی برای او رخ داده است ، به فرد کمک می کنید.
از یک طرف ، به او کمک خواهید کرد تا همه پیچیدگی های احساسات خودش را درک کند. از طرف دیگر ، اگر او را مجبور کنید که گذشته را دوباره زنده کند ، به او آسیب خواهید رساند ، اما در حال حاضر کمی ضعیف تر خواهد بود. دوباره دوباره و بیشتر و بعد از تکرارهای زیاد این تجربه ، درد فروکش خواهد کرد.
اگر در طی این روند دوست شما شروع به گریه می کند - او را بغل کنید ، دریغ نکنید. و بگذارید از اشکهایش خجالتی نباشد. بگذارید او گرما و حمایت شما را احساس کند. و روشن کنید که اشک در وضعیت او طبیعی و حتی مثبت است ، زیرا کمی تسکین می یابد.