اسکندر بزرگ به عنوان یک فاتح وارد تاریخ جهان شد که فرصتی برای شکست در یک نبرد نداشت. امپراتوری اسکندر تا دورترین نقاط گسترش یافت. اما فرمانده موفق نشد طعم خوشبختی پیروزی های خود را بچشد: در سن نسبتاً جوانی ، در شرایط عجیب و غریبی درگذشت که مسمومیت وی با سم را مستثنی نمی کرد.
بزرگترین رهبر نظامی دوران باستان
اسکندر بزرگ یکی از مشهورترین و برجسته ترین چهره های نظامی تاریخ بشر است. در مدت زمان بسیار کوتاهی ، وی توانست قسمت قابل توجهی از آسیا را تحت سلطه خود درآورد و با سربازان خود به پاکستان و هند برود. اسکندر به عنوان فرمانده ای که شکست نخورد ، به تاریخ پیوست.
موفقیتهای نظامی اسکندر با استعداد بدون شک فرماندهی و همچنین انتخاب صحیح تاکتیکها و استراتژی ها تسهیل می شد. نیروهای مقدونی جسورانه و قاطعانه عمل کردند. در همان زمان ، فرمانده اغلب موفق به جلوگیری از خسارات قابل توجه شد.
اسکندر در مقدونیه متولد شد و از یک سلسله نجیب بود. طبق افسانه ها ، او از قهرمان اسطوره ای معروف هرکول تبار است. پدر این فرمانده پادشاه مقدونیه فیلیپ دوم بود. شجره نامه مادر اسکندر نیز چشمگیر بود. ویژگی های شخصیتی اسکندر تحت تأثیر آگاهی از تعلق وی به دو خانواده بزرگ شکل گرفت.
اسکندر با معلمانش خوش شانس بود. یکی از معلمین این فرمانده لئونید بود که عشق به سبک زندگی اسپارتی را در این جوان ایجاد کرد. لیزیماخوس بازیگر اخلاقیات و فن بیان را به وارث تاج و تخت مقدونیه آموخت. پس از آن ، مرد جوان توسط یکی از بزرگترین متفکران دوران باستان - ارسطو خردمند تربیت شد. او بر مطالعه این جوان در زمینه فلسفه و سیاست متمرکز شد. اسکندر همچنین تسلط کافی بر مبانی دانش پزشکی و مهارت های ادبی داشت.
مرگ اسکندر
مورخان همه زمان ها درباره وقایعی که در نتیجه آن اسکندر بزرگ از دنیا رفت بحث های زیادی کرده اند. طبق Babylonian Chronicle ، این فرمانده در 10 ژوئن 323 (طبق منابع دیگر - 11th) قبل از آغاز دوران فعلی درگذشت. اسکندر در آن زمان فقط 32 سال داشت. مرگ حاکم در کاخ بابل رخ داد.
چند ماه قبل از مرگش ، اسكندر بزرگ به سپاهیان خود دستور داد تا برای لشكركشی علیه بابل معروف آماده شوند. در طی این کارزار ، حاکم مقدونی نصیحت کلدانیان را دریافت کرد و آنها به اسکندر هشدار دادند که این سفر برای او مهلک خواهد بود. در همان زمان ، مرگ الكساندر توسط كالان ، ژیمناوسوفیست هندی پیش بینی شد. کالان که دستور داده بود خود را در آتش تشییع جنازه زنده بسوزاند ، به اسکندر برگشت و هشدار داد که آنها ملاقات خواهند کرد ، اما قبلاً در بابل بود. سخنان هندی نبوی بود.
اسکندر تصمیم گرفت از طریق دروازه سلطنتی معروف وارد بابل شود. با این حال ، مسیر انتخاب شده از طریق یک باتلاق عبور کرد و بسیار نامطلوب شد.
آنچه واقعاً در بابل اتفاق افتاد تا امروز برای مورخان یک معما باقی مانده است. کارشناسان بحث در این مورد را متوقف نمی کنند.
به طور کلی پذیرفته شده است که اسکندر مسموم شده است. سایر دلایل ادعایی مرگ ژنرال شامل بیماری کبد و تب است. چند روز قبل از روز فاجعه ، اسکندر دچار ضعف ، تعریق و لرز شد. تب داشت. این علائم مشخصه بیماریهای عفونی ، مانند تب حصبه است. این بیماری در آن زمان در بابل بسیار شایع بود. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد در آخرین ساعات زندگی الکساندر از شدت عذاب فریاد می کشد و از درد غیر قابل تحمل شکم شکایت می کند.
سم شناسان مدرنی که شواهد تاریخی را مطالعه کرده اند ، اظهار داشتند که در زمان مرگ ، اسکندر از نظر جسمی و روحی بسیار ضعیف بود. در آن دوره ، وی بسیاری از نوشیدنی های مست کننده نوشید و بیش از یک بار در اعیاد مجلل غش کرد.توصیف علائم فردی (استفراغ زیاد ، نبض آهسته ، ضعف عضلانی) ممکن است تأثیر نوشیدنی هلی بور را بر بدن نشان دهد. در آن دوران باستان ، شفا دهندگان اغلب چنین دارویی را برای بیرون راندن ارواح شیطانی مصرف می کردند.
محل دفن اسکندر بزرگ
با دریافت خبر مرگ حاکم ، مقدونی ها بسیار گریه کردند. ساکنان محلی نیز با ناراحتی از خبر مرگ اسکندر استقبال کردند. نویسندگان دوران باستان گزارش دادند که سازماندهی مراسم تشییع جنازه ، یعنی انتقال جسد مقدونی از بابل به محل دفن ، حدود دو سال طول کشید. با این حال ، اطلاعات دقیقی در مورد چگونگی حفظ دقیق بدن فرمانده در مدت طولانی وجود ندارد. پلوتارک می گوید که متخصصان مومیایی مصر روی بدن اسکندر کار می کردند. محققان بعدی اظهار داشتند که بدن می تواند برای مدت طولانی در ظرفی با عسل ذخیره شود.
جسد اسکندر سرانجام ابتدا در ممفیس مصر به خاک سپرده شد. سپس بقایای فرمانده به اسکندریه منتقل شد و در آنجا آرامگاه را آرام گرفتند. محل استراحت نهایی فرمانده اکنون برای هیچکس ناشناخته است. برخی از محققان معتقدند که این قبر در زیر یکی از کلیساهای اولیه مسیحیان واقع شده است.