یک طلسم عاشقانه قوی که توسط یک شعبده باز حرفه ای ساخته می شود ، همیشه ورود به دنیای ساختارهای ظریف یک شخص به منظور برنامه ریزی مجدد اولویت ها و تنظیمات خود است (اغلب در انتخاب شریک زندگی). در همان زمان ، سرکوب اراده او اتفاق می افتد ، که نمی تواند بر رفتار ، رفاه و نگرش او تأثیر بگذارد. با چندین نشانه می توانید بفهمید که شخصی دچار طلسم عشق شده است.
دستورالعمل ها
مرحله 1
ذهنیت غایب ، رخوت ، جدا شدن. گویی شخصی دائماً در اندیشه چیزی است و برخی مشکلات دشوار را حل می کند. او بلافاصله به نام او پاسخ نمی دهد ، اما ، با پاسخ دادن ، می تواند مدتی به اطراف نگاه کند ، گویی که می فهمد کجاست و چه کسی او را صدا می کند. غالباً پیشانی را چروک می کند ، گویی چیزی را به یاد می آورد. غالباً در چهره او می توان حال یک شهید را مشاهده کرد. با این حال ، به سوال "چه اتفاقی افتاده است؟" به احتمال زیاد این پاسخ را خواهید شنید: "حال من خوب است" یا "مرا تنها بگذارید".
گام 2
تفکر منطقی دشوار است. برخی از اعمال خود را مانند سجده انجام می دهد. بسیاری از اقدامات قابل توضیح نیست. بنابراین ، به عنوان مثال ، شوهری که برای زن دیگری عزیمت کرده است ، ناگهان به همسر سابق خود می آید (که برای بازگشت شوهرش یک طلسم عاشقی ساخته است) ، اما تمام ظاهر او نشان می دهد که او خودش نمی فهمد چگونه اتفاق افتاده ، و چرا او آمده است. وقایع بعدی (چه چیزی یا چه کسی بیش از این خواهد بود) به حرفه ای بودن شعبده باز بستگی دارد ، اینکه چقدر در هنر جادوگری پیچیده است.
مرحله 3
از دست دادن علاقه در کل دنیای اطراف ، به جز جسمی که در آن طلسم عشق ساخته شده است. اشتیاق به او ، تمایل به امکان ارتباط نزدیک با او حتی ممکن است جنون ، و وابستگی جسمی و روانی به نظر برسد - همه گیر و مقاومت ناپذیر. موانع ، ترمزها ، معیارهای اخلاقی ، اخلاق ، خطر - هیچ یک از این موارد برای او وجود ندارد. هیچ چیز مانع او نمی شود. او ، همانطور که می گویند ، فقط برای حضور در آنجا می شتابد. در همان زمان ، یک شهید یا سرگشتگی ممکن است همچنان در چهره او وجود داشته باشد ، زیرا اغلب او خود نمی فهمد چه اتفاقی برای او افتاده است و چرا او ، مانند یک آهنربا ، شروع به کشیدن به جسم می کند (شاید این همان تفاوت اصلی بین واکنش به طلسم عشق و عشق معمولی).
مرحله 4
یک شخص علاقه ای ندارد و به چیزی که در اطراف او اتفاق می افتد اهمیتی نمی دهد. اگر کسی تلاش کند "چشمان خود را به آنچه اتفاق می افتد" باز کند ، به حرف هیچ کس گوش نمی دهد و همه را کاملا رد می کند: اعضای خانواده (از جمله فرزندان) ، دوستان ، اقوام. تا قطع کامل روابط.
مرحله 5
در سطح جسمی ، علائم زیر را می توان مشاهده کرد: تب ، لرز ، خستگی ، تقریباً صفر تن ، تنگی نفس ، بی خوابی یا دوره ای طاقت فرسا (یعنی عدم ایجاد شادی) رویاهایی از جنسیت ، تشدید بیماری های موجود یا ظهور موارد جدید ، که اغلب در خاک عصبی بوجود می آیند.
مرحله 6
اغلب: پرخاشگری ، میل به الکل ، تخریب همزمان در چندین جهت - در کار ، شغل (تا اخراج) ، در حفظ سبک زندگی سالم ، در سرگرمی ها (سرگرمی ها) و غیره و ، البته ، اغلب - واقعیت ترک ناگهانی از خانواده ، یا حتی از زندگی.