برخلاف یک افسانه ، یک افسانه با تاریخ واقعی و زمین واقعی همراه است. وقایع توصیف شده در آن لزوماً بر روی واقعیت پیش بینی می شوند. این یک اتفاق خارق العاده از یک واقعه یا پدیده واقعی است. این می تواند هم یک اثر ادبی مستقل باشد و هم پایه ای برای تئاتری شدن یا نقش آفرینی باشد. اغلب اوقات ، یک افسانه به بخشی جدایی ناپذیر از داستان زندگی یک فرد غیر موجود تبدیل می شود.
دستورالعمل ها
مرحله 1
چاشنی واقعیت باشید. این می تواند یک شی natural طبیعی جالب ، یک وسیله خانگی غیرمعمول ، یک کتاب قدیمی و موارد دیگر باشد. در واقع ، کاملاً هر چیزی می تواند پایه و اساس یک افسانه شود. به هر حال ، کسی که موفق به انجام این کار شده حتی یک قاشق آلومینیومی ساده نیز می تواند استفاده کند.
گام 2
به آنچه افسانه شما در اطراف آن آشکار خواهد کرد ، فکر کنید. این می تواند مثلاً یک واقعه باشد. شما باید یک شاهد عینی برای او انتخاب کنید. این فرد باید برای خوانندگان یا شنوندگان آینده شما فردی شناخته شده و معتبر باشد. چنین مرجعی می تواند یک حاکم ، یک کاوشگر مشهور ، یک مسافر مشهور یا کسی از نزدیکان آنها باشد. به عنوان مثال ، "یک بار تزار پیتر آلکسیویچ در حال رانندگی در امتداد ساحل دریا بود و سنگی را از آسمان در حال سقوط دید." پس از افتادن سنگ ، گودالی در زمین ایجاد شد که در نهایت به یک گودال بزرگ با چمن تبدیل شد. در این حالت شناختن ماهیت شاهد عینی ادعایی مطلوب است. او باید به پدیده ای مشابه توجه می کرد.
مرحله 3
یک رویداد ممکن است دارای پس زمینه ای باشد - زنجیره ای از رویدادهای دیگر که به اندازه کافی زنده هستند و به خاطر سپرده می شوند. این می تواند یک حمله دشمن ، یک سال قحطی ، ورود یک فرد مشهور و غیره باشد. به عنوان مثال ، یک شمن در یک سال گرسنه ، یک گوزن مرده را به عنوان هدیه به خدایان آورد. خدایان عصبانی شدند و شمن را به صخره ای تبدیل کردند ، و گوزن را به باتلاق تبدیل کردند ، از این رو نام آن - مرداب گوزن است و مردم محلی به آنجا نمی روند. یک افسانه مبتنی بر رویداد معمولاً با آن پایان می یابد. به اندازه کافی کوتاه است و فاقد جزئیات است.
مرحله 4
شما می توانید به یک قهرمان افسانه فکر کنید. این باید مورد توجه بسیاری از ویژگی های مثبت قرار گیرد. اما برای وضوح طرح ، می توانید برخی از نقص ها را به تصویر او اضافه کنید. این می تواند یک جنگجوی بزرگ قدرتمند باشد که نقاط ضعفی دارد. یا زیبایی مکتوب ، با ذکاوت متمایز نیست.
مرحله 5
به این فکر کنید که چه نیروهایی می توانستند با قهرمان شما مخالفت کنند. هر افسانه ای بر اساس تقابل چنین نیروهایی بنا شده است. پیروزی آغاز خوب بر شر در افسانه هرگز کامل و نهایی نیست. لحظه جنجالی ، که توسط افسانه به طور کامل حل نشده است ، در نهایت به یک بنای تاریخی یا مصنوعی بی انتها تبدیل می شود. این می تواند صورت فلکی در آسمان ، رودخانه ، نورهای شمالی یا پدیده طبیعی دیگری باشد.
مرحله 6
م mediaلفه واسطه را وارد کنید. این نقش را خدایان ، جادوگران ، هیولاها می توانند بازی کنند. آنها با قهرمان در مورد قیمت موفقیت او مذاکره می کنند. واسطه می تواند یک شیan بی جان باشد ، از جمله خود مصنوع افسانه ای. او درخواست قهرمان را برآورده می کند ، اما در عوض چیزی را می خواهد - بخشی از بدن ، ویژگی شخصیتی ، گرانبهاترین چیز یا آنچه قهرمان در خانه نمی داند. در این حالت ، بردن نیز می تواند بخشی از افسانه شود و به یک جریان یا ستاره در آسمان تبدیل شود.
مرحله 7
خط داستانی را ترسیم کنید. طرح افسانه به نظر یک اقدام کوتاه و قابل درک است. این می تواند نبردی بین یک قهرمان و یک هیولا ، آدم ربایی یک زیبایی یا تلاشی برای بدست آوردن یک گنج باشد. نتیجه باید مبهم باشد. شما باید برای پیروزی هزینه جدی بپردازید ، برای مصنوع بدست آمده باید چیزی را از دست بدهید. شخصیت های اصلی لزوما زنده نمی مانند. در این حالت ، ضرر دوباره می تواند به یک شی ، پدیده یا مصنوع طبیعی تبدیل شود ، که به عنوان اثبات دیگری از وجود افسانه به مخاطب نشان داده می شود. بنابراین ، هنگامی که دلیل داستان در عین اثبات واقعیت آن باشد ، اصل دایره ای اجرا می شود.